به نشانگان اجتماعی بی تفاوت نباشیم
به نشانگان اجتماعی بی تفاوت نباشیم
این روزها اخباری میشنویم که خوشایند نیست، افکار عمومی را جریحه دار می کند و ذهن همه را درگیر می کند. اخباری از قبیل خودکشی های خانوادگی و گروهی که بخش عمده آن میتواند ناشی از فقر یا افزایش مصرف مشروبات الکلی و اتفاقاتی که در این حوزه می افتد، باشــد. مرگ هایی که در این چند وقت اتفاق افتاده و اخبار متعددی از استان های مختلف یا قتل فرزندان توسط والدین به دلایل مختلف از جمله مســائل مربوط به حوزه اخلاقی، ناموسی و غیره و بد اخلاقی های دیگری که در جامعه وجــود دارد. همچنین مصرف موادمخدر و موضوعات مختلفی که ما در جامعه شــاهد هستیم. اینها همه یک پیام دارند، اینکه آن تعادل و ثبات در زندگی بهم خورده. یا نشــانه اینکه نهادهای اجتماعی به هر شــکلی کارکردهای خود را درست انجام نمی دهند که ظهور و بروزش چنین پدیده هایی را منجر میشود. آنچه مهم است اینکه کســانی که در عرصه های سیاســتگذاری حضور دارند، این نشانگان را باید جدی بگیرند. اتفاقاتی مثل قمه کشــی، کشتن با اســلحه و گروگانگیری از جمله نشانه هایی اســت که حوزه اجتماعی دارد از تراز خود خارج میشود. این عدم تعادل ها و ناترازی ها هم معلول عواملی اســت که بسترساز چنین ناترازی هایی می شود و هم عاملی می شود برای گسترش مسائل اجتماعی به واسطه تاثیر و تاثری است که نهادهای اجتماعی و پدیده های اجتماعی روی همدیگر میگذارند. واقعیت این است که این ناترازیها را نه به خاطر جانبداری سیاســی نباید کتمان کرد و نباید این ناترازی را بر سر مدیران کوبید. چون این ناترازی محصول امروز و دیروز نیست. ناترازی ها حاصل سال ها ناترازی در سیاستگذاری، برنامه ریزی ها، بودجه ریزی ها و هماهنگی های بین نسل های مختلف است. ناترازی در کیفیت برنامه ها متناسب با نیازی که مردم دارند. لذا اینها نشانه است و هرقدر نسبت به این نشانه ها بیتفاوت شویم، هم مشهودتر و هم لایه های زیرزمینی بیشتر می شــود و آنوقت کار را سخت تر می کند. به نظر می رسد آنچه که باید ما را به فکر وادار کند و برایش تصمیم بگیریم، این پدیده هایی است که یک جورهایی دارد عادی می شود و ما هم داریم از کنار این اتفاقات بی تفاوت میگذریم؛ انگار که پذیرفتیم این چیزها باید باشد. هرچند هیچکس نمی تواند چنین ادعایی کند که میشود به صفر رساند ولی این همه اتفاقات در این بازه زمانی محدود طبیعتا باید ما را به درد بیاورد و به فکر وادار کند که چه میشود مردم کشور ما این نوع رفتارها را از خود نشان می دهند و هر روز هم پدیده های جدیدی را در این حوزه ها داریم می شنویم و می بینیم و به رغم همه کارهایی که انجام می شــود اما تاثیرگذاری در بهبود وضعیت جامعه نداریم. اینها موضوعات قابل تاملی اســت که هم یک آسیبشناسی جدی و هم کارشناسی بدون جانبداری سیاسی را می طلبد و هم همه نهادهای مرتبط در این حوزه باید سهم و نقش خودشان را هم در پیشگیری و هم ارائه خدمات و مداخالت انجام دهند. از این رو این موضوع مهمی اســت که نباید به راحتی از کنارش بگذریم. نگرانی از این بابت وجود دارد که یک جورهایی نسبت به این موضوعات بی تفاوت شدیم. این بیتفاوتی خودش میتواند عاملی برای گسترش چنین پدیده هایی هم بشود که خطرناک است. طبیعتا حال و روز اقتصادی هم خوب نیست و افزایش این نوع پدیده ها می تواند عاملی برای تهدید امنیت جامعه و خانواده شود و نمیتوان به راحتی از کنار اینها بگذریم. ضمن اینکه گاهی مواقع وقوع چنین پدیده هایــی میتواند جنبه یادگیری برای سایر افراد هم داشته باشــد. اگر پدری غیرت خود را با کشتن فرزندش نشان میدهد، میتواند جنبه یادگیری برای دیگران داشته باشد که این هم میتواند خطرناک باشد. به نظر میرسد نباید اجازه دهیم وقوع چنین اتفاقاتی با بی تفاوتی همراه باشد وبه راحتی از کنارش بگذریم.
منبع: روزنامه آرمان ملی. شماره : 1596/چهارشنبه 21 تیر 1402