مددکاری اجتماعی، سلامت اجتماعی، آسیب های اجتماعی، سیاستگذاری اجتماعی، مطالبه گری
 

کاربردهای متقابل جامعه شناسی و مددکاری اجتماعی


کاربردهای متقابل جامعه شناسی و مددکاری اجتماعی



گزارش نشست عمومی گروه جامعه​شناسی کاربردی مورخ ۲۶ مهر 1402 با موضوع "کاربردهای متقابل جامعه شناسی و مددکاری اجتماعی"

گزارش نشست: هلیا نجیمی

این نشست به دلیل مشکلات فنی اسکایپ به صورت مجازی در گوگل میت برگزار شد.

نشست با معرفی آقای دکتر موسوی چلک توسط خانم دکتر حسینی فر به این صورت آغاز شد:

آقای دکتر موسوی چلک رئیس انجمن مددکار ایران هستند ایشان از مددکاران به نام ایران و مولف کتاب‌های اساسی و اصلی مددکاری در ایران هستند.

در ادامه خانم دکتر حسینی فر مقدمه ای در خصوص ارتباط مددکاری اجتماعی وجامعه شناسی بیان نمودند.

چطور می‌شود جامعه شناسی را در رشته‌های مختلف و همینطور در جامعه و در زندگی روزمره به شکل کاربردی پیگیری کرد. یکی از مواردی که بسیار حائز اهمیت هست بحث استفاده‌ مددکاران از جامعه شناسی است، از نظر من به عنوان جامعه‌شناس، جامعه‌شناسی در سه بعد می‌تواند در مددکاری کاربرد داشته باشد :

بحث رویکردهای نظری: یعنی جامعه شناسی یا از طریق نظریه‌ها که می‌تواند شامل پارادایم، رویکرد و نظریه باشد به مددکاری کمک کند یعنی مددکار می‌تواند با رویکرد نظری وارد میدان شود و در نهایت مداخله و درمان انجام دهد.

۲. بحث روش: در بحث روش اینکه روش‌های جامعه شناسان و به طور کلی علوم اجتماعی در مددکاری کاربرد داشته باشد.

چون روش مختص جامعه شناسی هم نیست، البته در ایران اینطور مرسوم است که علوم اجتماعی رو بیشتر با جامعه شناسی و پژوهشگری می‌شناسند که بیشتر مسلط به روش هستند ولی خب بخواهیم کلی به آن​ها نگاه کنیم و با در نظر گرفتن سراسر دنیا، علوم اجتماعی فراتر از این می‌باشد.

۳. بحث مفاهیم: در بحث مفاهیم و شناخت مفاهیم، جامعه شناسی چطور می‌تواند به شکل کاربردی به مداخله‌ در میدان به مددکارکمک کند. حالا در بحث‌های دیگر مثل کنش، بحث طبقه، بحث پایگاه و در واقع مفاهیمی مثل توسعه‌، شهر و ... مددکار باید در زمان استفاده از این مفاهیم و در زمان انجام مداخله به این مفاهیم مسلط باشد و همینطور بالعکس چون یک رابطه دیالکتیک و متقابل وجود دارد.

موضوع مداخله و درمان از موضوعات دیگری است که جامعه شناسان البته جامعه شناسان متعهد همیشه این دغدغه‌ را داشتند که خب این نظریه‌ها و این مفاهیم کجا می‌تواند کاربرد پیدا کند کجا می‌تواند به کار گرفته شود، کجا می‌تواند به مردم کمک کند و مددکاران عزیزان و یا یکی از عناصری هستند که می‌توانند در جامعه نه تنها از جامعه‌شناسی کمک بگیرند بلکه می‌تواند به این مداخله و درمان می‌شود گفت که رسیدگی بکنند.

در این قسمت آقای دکتر موسوی چلک به بیان مقدمه و نقطه نظراتشان درباره موارد مطرح شده پرداختند:

به​نام خدایی که در این نزدیکی‌ست سلام عرض می‌کنم خدمت شما خانم دکتر حسینی‌فر جا دارد که سپاس‌گذاری کنم از انجمن جامعه شناسی ایران که سابقه‌ی طولانی دارد، انجمن مددکاری هم یک سابقه دیرینه‌ همکاری را با انجمن جامعه شناسی ایران دارد و همینطور انجمن جامعه شناسی کاربردی، همین‌جا می‌خواهم یادی کنم از بزرگان حوزه‌ جامعه شناسی که در انجمن جامعه‌شناسی حضور داشتند و امروز دستشان از این دنیا کوتاه است. روز قبل سومین سالگرد استاد بزرگ آقای دکتر توسلی بود مرحوم دکتر قانعی راد و ... کسانی بودند که سکّان دار انجمن جامعه شناسی در مقاطعی بودند و در تأسیس و توسعه این انجمن نقش داشتند.

همین جا می‌خواهم اجازه بگیرم که یادی کنیم از یکی از اساتید بزرگ مددکاری اجتماعی جناب آقای دکتر سید احمد حسینی حاجی بکنده که دستشان از دنیا کوتاه است و همینجور ادای احترام کنیم به همه‌ کسانی که تلاش می‌کنند تا جامعه رنگ آرامش، صلح و دوستی بگیرد. چه دوستانی که در حوزه‌ جامعه شناسی هستند چه دوستانی که در حوزه‌ مددکاری اجتماعی هستند و همینطور حوزه‌های دیگر چون همه‌ ما به دنبال این هستیم که در نهایت بهزیستن اجتماعی در جامعه تحقق پیدا کند. جامعه‌شناسی و مددکاری اجتماعی رابطه‌ی دیرینه‌ای با هم دارند همینطور که مبانی نظری هم در روش و هم در مفاهیم با هم در ارتباط هستند ما هم در گروه‌ها و همچنین در حوزه‌ها در واقع با جامعه شناسی ارتباط خیلی نزدیکی داریم.

می‌خواهم گریزی بزنم به این که ما در گذشته و قبل از بازنگری دروس مددکاری اجتماعی در وزارت علوم بیشترین دروسی که دانشجویان مقطع کارشناسی در رشته‌ی مددکاری اجتماعی می‌خواندند دروس مربوط به حوزه‌ی جامعه‌شناسی بود بعد از بازنگری یک مقداری مددکاری اجتماعی پر رنگ‌تر شد در واقع ما تقریباً تمام دروس اختیاری هم عمدتاً به حوزه‌ی جامعه‌شناسی برمی‌گردد. با آن اولین تعریفی که ریچموند از مددکاری اجتماعی داد به گونه‌ای نشانه‌های خوبی از ارتباط مددکاری با سایر علوم و روانشناسی را مطرح کردند و آخرین تعریفی که سال 2014 فدراسیون جهانی مددکاران اجتماعی ایران انجمن جهانی دانشگاه‌های مددکاری اجتماعی و شورای بین المللی رفاه اجتماعی در واقع با اجماع تصویب کردند که انجمن مددکاران اجتماعی ایران هم در بازنگری این تعریف نقش داشت. قالب نگاه جدید مددکاری اجتماعی و در تعریف جدید عمدتاً نشان‌دهنده‌ی بهره‌گیری بیشتر از علوم اجتماعی است در واقع وقتی به مددکاری اجتماعی به عنوان یک علم اشاره می‌کند که چه کارهایی را باید انجام بدهد به صراحت از علوم انسانی علوم اجتماعی و دانش بومی در تعریف یاد می‌کند کهنشان‌دهنده‌ی اهمیت آن می‌باشد.

در تعریف گذشته مددکاری اجتماعی، مددکاری اجتماعی حرفه‌ای بین رشته‌ایست یعنی در همان ابتدا به بین رشته‌ای بودن به نوعی اشاره می‌شد.

در چند حوزه مددکاری اجتماعی و جامعه‌شناسی در واقع با هم ارتباط دارند من در یکی از کتاب‌هایم یعنی" کار با فرد 1" خیلی کوتاه در یک فصلش به رابطه‌ی مددکاری با سایر علوم اشاره کردم، اولین علمی را که به آن اشاره کردم اتفاقا جامعه شناسی‌ست به واسطه‌ی آن قرابتی که ما داریم حتی بعد از انقلاب هم شورای انقلاب فرهنگی وقتی تجمیع رشته‌های علوم اجتماعی را صورت دادند مددکاری اجتماعی هم یکی از پنج گرایش مجموعه‌ی علوم اجتماعی بود.

نکته بعدی، با توجه به تفاوت رویکردهایی که ما در مددکاری اجتماعی در سال‌های اخیر پیدا کردیم استفاده‌ی متقابل از ظرفیت مددکاری اجتماعی فقط محدود به مداخلات نیست شما وقتی به سابقه‌ی انجمن جامعه‌شناسی نگاه می‌کنید قبل از ۱۳89 یک گروهی در زیر مجموعه‌ی انجمن جامعه شناسی بود به اسم جامعه شناسی کاربردی که انجمن مددکاران اجتماعی ایران در واقع مسئولیت این گروه را بر عهده داشتند.

من اعتقادم این بود که یه مقداری باید متفاوت‌تر نگاه کنیم حالا امشب با یکدیگر مرور می‌کنیمکه آیا استفاده‌ی متقابل از ظرفیت مددکاری اجتماعی برای جامعه شناسی فقط محدود به مداخلات است؟! که من چنین اعتقادی را ندارم.

خیلی کوتاه به شش روش مددکاری اجتماعی اشاره می کنم :

اگر اجازه بدهید من در واقع از روش‌ها شروع بکنم که ما اصلا چه روش‌هایی داریم برای دوستانی که حالا ممکن است در رشته‌ی مددکاری اجتماعی هم نباشند. ما شش تا روش مددکاری اجتماعی داریم مددکاری اجتماعی فردی، گروهی، جامعه ای،‌ مدیریت، خدمات اجتماعی، تحقیقات اجتماعی و اقدام اجتماعی. تصور اینکه ما در پیاده سازی این شش روش جامعه‌شناسی را نبینیم حداقل برای من اصلا متصور نیست. ما در تمام این شش روش از ظرفیت علم جامعه‌شناسی در کنار سایر علوم انسانی و حرفه های مرتبط به این حوزه‌ها باید بهره بگیریم. آن نگاه سنتی که ما در مددکاری اجتماعی داشتیم که بیشتر به اون کارهای حمایتی و خیریه و غیره اشاره داشت امروز متفاوت شده است. اجرای فرایندهای مددکاری اجتماعی هم فرآیندی چند مرحله‌ایست؛ مطالعه‌ست یعنی جمع آوری اطلاعات و طبیعتاً در جمع آوری اطلاعات بدون شک ما به جامعه شناسی نیاز داریم به ویژه آنجایی که داریم با گروه‌های هدف کار می‌کنیم بسیاری از گروه‌های هدف مددکاران اجتماعی و جامعه شناسی به هم مرتبط هستند و مددکار اجتماعی برای این که بتواند اطلاعات درستی را جمع‌آوری بکند باید سوالات درستی بپرسد و این مستلزم یک شناخت علمی است، بخشی از این شناخت علمی به مبانی نظری در واقع بین رشته‌ای برمی‌گردد. مرحله‌ی دوم تشخیص است و یکی از جاهایی که بیشترین کاربرد را برای ما دارد. در مرحله تشخیص، اطلاعات و تجزیه تحلیل ما از شرایط یک مراجع بدون شک زمانی قوی خواهد بود که پشتوانه‌های نظری بیشتری و قوی‌تری برای یافته‌های خود داشته باشیم تا بتوانیم به یک تشخیص و اولویت بندی در نیازها و مشکلات برسیم.

سوالاتی که همیشه دانشجویان دارند این است که ما این همه نظریه‌ای که می‌خوانیم کجا به کار ما می‌آید یکی از جاها درهمین مرحله‌ی تجزیه تحلیل اطلاعات و تشخیص نیازها و مشکلات است که طبیعتاً هر چقدر ما تسلط و مبانی نظری بیشتری داشته باشیم و یافته‌های ما با پشتوانه‌ی مبانی نظریه موجود باشد ما طبیعتاً می‌توانیم دراین مسیر گام برداریم ضمن این که ما یه بحثی داریم به اسم تولید دانش بومی که خیلی مواقع در همین تجزیه و تحلیل هاست که ما می‌توانیم به یک سوال برسیم به پیش فرض برسیم به فرضیاتی برسیم. طبیعتاً درحرفه‌های یاورانه مثل مددکاری اجتماعی، روانشناسی، مشاوره و عمده‌ی نظریاتی که برخواسته از این حرفه ها هستند عمدتاً مبتنی بر شواهد هستند و طبیعتاً یکی از جاهایی که ما می‌توانیم طور مشترک با حوزه‌ی جامعه‌شناسی ارتباط بگیریم برای تولید دانش بومی در حوزه‌هایی ست که ما در جامع با آن​ها سر کارداریم. ضمن این که در تجزیه تحلیل اطلاعات برای تشخیص اولویت‌بندی به پشتوانه‌ی نظری نیاز داریم تا آن را ضمیمه تشخیص‌مان قرار بدهیم. طبیعتاً هر چقدر یافته‌های ما برای تحلیل وضعیت مراجع و خانواده با مبانی نظری بیشتری مورد تایید قرار بگیرد کار ما برای اولویت‌بندی و مراحل بعدی اهمیت پیدا می‌کند.

یا در روش مددکاری گروهی طبیعتاً موضوع پویایی گروهی یکی از موضوعات جدی حوزه‌ی جامعه شناسی، روانشناسی، مشاوره و مددکاری اجتماعی می‌باشد طبیعتاً ما در برنامه‌هایی که در حوزه گروهی هم داریم بدون شک به مبانی نظری جامعه شناسی نیاز داریم. در مددکاری جامعه ای یا کار با جامعه تصور اینکه ما جامعه شناسی را کنار بگذاریم اصلا قابل تصور نیست ما حتماً نیازمند به یک تحلیل از وضعیت آن موضوع یا آن محیط اجتماعی هستیم بدون شک برای تحلیل آن وضعیت و آن محیط هم نیازمند پشتوانه‌های نظری و یافته‌های مربوط به حوزه‌ی جامعه شناسی هستیم.

مثلاً در موضوع بازآفرینی شهری یا سکونتگاه‌های غیر رسمی گرچه خود این اصطلاح هم به نوعی یک برچسبه ولی برای این که ذهن​ها ترغیب بشود این اصطلاح را به کار بردم طبیعتاً ما باید جامعه‌شناسی شهری بدانیم. آنجایی که مددکاران در حوزه‌ی روستا و حوزه‌ی عمران روستایی دارند کار می‌کنند باید جامعه شناسی روستایی را بشناسند. آنجایی که در یک سازمان داریم کار جامعه‌ای انجام میدهیم، در یک کارخانه داریم کار جامعه‌ای انجام می‌دهیم، جامعه ‌شناسی سازمان‌ها را باید بشناسیم جامعه‌شناسی صنعتی را باید بشناسیم آنجا که با اقشار داریم کار می‌کنیم جامعه شناسی قشرها را باید بشناسیم، آنجا که با آسیب دیدگان کار می‌کنیم آسیب‌شناسی اجتماعی و جامعه شناسی انحراف و غیره را باید بشناسیم طبیعتاً ما برای تحلیل این وضعیت نیازمند بهره‌گیری از یافته‌ها و مبانی علمی جامعه شناسی هستیم. ما هم برای تحلیل وضعیت موجود و هم برای تدوین برنامه‌های خود به حوزه جامعه شناسی نیازمند هستیم. تحقیقات اجتماعی یکی از روش‌های شش‌گانه‌ی مددکاری اجتماعی‌ست، طبیعتاً عمده‌ی حوزه‌هایی که در حوزه‌ی روش کار می‌کنند از جامعه‌شناسی به نوعی دارند بهره می‌گیرند. ما در حوزه‌ی تحقیقات هم می‌توانیم کارهای مشترکی انجام بدهیم به این دلیل که انباشت اطلاعات در حوزه‌ی مددکاری اجتماعی بسیار بسیار زیاد است یعنی ما در حوزه‌های مختلف که حالا بعدا اشاره می‌کنم داریم کار می‌کنیم حوزه‌هایی که ما داریم در واقع حوزه‌هایی هستند که انباشت اطلاعات را داریم هیچ کجا به اندازه‌ی حوزه‌های مددکار اجتماعی اطلاعات به روز راجع به موضوعات مشترک بین ما و حوزه‌ی جامعه‌شناسی وجود ندارد، ضمن اینکه اطلاعات ما به روزه یعنی شامل اطلاعاتی‌ست که مستقیم توسط مددکاران اجتماعی در مراکز مختلف اعم از دولتی، عمومی، خصوصی، خیریه و غیره گرفته می‌شود لذا ما هم به روش نیاز داریم هم به داده‌ها نیاز داریم و هم به کارهای مشترکی که در واقع با هم دیگر می‌توانیم انجام بدهیم، ضمن اینکه بهره‌برداری از یافته‌های پژوهشی دو حوزه هم برای هر دو حوزه قابل استفاده خواهد بود. ما ]مددکاران اجتماعی[خیلی جاها یا برای سیاست‌گذاری و اقدام اجتماعی از یافته‌های پژوهشی جامعه شناسان استفاده می کنیم جامعه شناسان هم برای تحلیل مسائل اجتماعی مرتبط با جامعه می‌توانند از یافته‌های پژوهشی مددکاران اجتماعی استفاده کنند. پس در حوزه‌ی تحقیقات هم استفاده از روش برای ما مهمه پشتوانه‌های نظری جامعه‌شناسی برای ما مهمه و اما از آن طرف استفاده از یافته‌های پژوهشی متخصصین حوزه‌ی جامعه‌شناسی هم اهمیت پیدا می‌کند و متقابلاً انباشت اطلاعات و یافته‌های پژوهشی مددکاران اجتماعی می‌تواند برای متخصصین حوزه‌ی جامعه‌شناسی کاربردهای خاص خود را داشته باشد.

من از یک مثال دیگر استفاده می‌کنم ما می‌خواهیم درحوزه‌ی جامعه‌شناسی صنعتی کار کنیم طبیعتاً داده‌های مددکاران اجتماعی در صنایع و کارخانجات می‌تواند محوری برای پژوهش و تحلیل وضعیت موجود باشد و مددکاران اجتماعی که در حوزه‌ی خانواده در مراجع قضایی، اورژانس اجتماعی و مراکز دیگر کار می‌کنند داده‌هایی دارند که این داده‌ها می‌تواند در تحلیل وضعیت اجتماعی برای جامعه شناسان کاربرد داشته باشد خیلی جاها کارای مشترک هم می‌شود انجام داد یعنی جزیره‌ها نباشیم در واقع بتوانیم به صورت مشترک هم برنامه‌هایی را داشته باشیم. موضوع بعدی اقدام اجتماعی یا سیاست‌گذاری اجتماعیه طبیعتاً هم شما و هم اساتیدی که در جلسه هستند استحضار دارند که اولین بار کلمه‌ی سیاستگذاری اجتماعی توسط «تیت موس» بر اساس انباشت اطلاعات مددکاران اجتماعی مورد استفاده قرار گرفت و همین الان هم که ما در حال صحبت هستیم حداقل می‌توانم ادعا کنم که انجمن مددکاران اجتماعی ایران در بین عموم تشکل‌های صنفی و علمی بیشترین حضور را در عرصه‌ی سیاست گذاری دارد. الان مسئولیت کارگروه مسائل و آسیب‌های اجتماعی مجمع به عهده‌ی انجمن مددکاران اجتماعی ایران است. طبیعتاً حضور مددکاران اجتماعی در عرصه‌ی سیاستگذاری بسیار بالاست به واسطه‌ی انباشت اطلاعاتی که دارند خیلی جاها می‌تواند پشتوانه‌های نظری سیاستگذاری اجتماعی باشند. ما اتفاقاً وابسته‌ به حوزه‌ی جامعه‌شناسی و سیاست‌گذاری اجتماعی هستیم حالا من چون یه علاقه‌ی شخصی دارم به این حوزه و حتی رساله‌ی دکترای من هم در حوزه سیاستگذاری اجتماعی بود مجبور شدم مطالعات بیشتری را اختصاصاً در این حوزه‌ها داشته باشم طبیعتاً ما با مکاتبی که دراین حوزه و مکاتبی که درحوزه‌ی رفاه در واقع هستند به شدت نیاز داریم تا بتوانیم در عرصه سیاست​گذاری فی‌مابین ایفای نقش کنیم.

مثال میزنم ما اگر قرار است در حوزه‌ی آسیب‌ها سیاست‌گذاری کنیم بدون شک این کار بدون بهره‌گیری از نظرات و رویکردهای جامعه‌شناسی امکان‌پذیر نیست. اگر بخواهیم سیاست‌گذاری در حوزه‌ی سالمندی داشته باشیم باز بدون توجه به ابعاد اجتماعی و جامعه‌شناسی امکان پذیر نیست. اگر بخواهیم در حوزه‌ی شهری ورود داشته باشیم به همین شکل. لذا سیاست‌گذاری اجتماعی که حالا در منابع به عنوان اقدام اجتماعی از آن یاد می‌شود اعتقاد من این هست که بین رشته‌ایست. نه فقط جامعه‌شناسی و مددکاری اجتماعی بسته به موضوعات می‌توانند کار تیمی و بین رشته‌ای باهم داشته باشند در حوزه‌ی سیاست‌گذاری اجتماعی هم می‌توانیم نقش‌های بسیار پررنگی را هم داشته باشیم. به طور مثال ما در سیاست‌های کلی برنامه‌ی هفتم بند 18 زمانی که قرار بود تدوین شود از دو سال قبل انجمن مددکاران اجتماعی ایران با همکاری 90 انجمن و سازمان و تشکل از جمله انجمن جامعه‌شناسی شروع به همکاری کردند. خاطرم هست آقای دکتر سراج زاده در آن زمان ریاست انجمن در جلسات حضور داشتند و تقریباً نیمی از سخنرانان ما از اساتید جامعه‌شناسی بودند. آقای دکتر جباری آقای دکتر غفاری آقای دکتر جوادی یگانه آقای دکتر مهاجری و خیلی از اساتید حوزه‌ی جامعه‌شناسی آقای دکتر نوری و ...

محصول این کار مشترک حدود 90 انجمن و سازمان و تشکل شد یک مجموعه‌ای که در نهایت در برنامه‌ی هفتم جای خودش را باز کرد یا سیاست‌های کلی خانواده که نوشته می‌شد خب! انجمن خیلی نقش داشت در کنار مجمع تشخیص، یا در سیاست های کلی تامین اجتماعی هم همین شکل متخصصین حوزه رفاه اجتماعی در واقع حضور داشتند، میخواهم بگویم ما در این شش روش اون انباشت اطلاعات و داده‌هایی که حوزه‌ی جامعه شناسی در کنار سایر حوزه‌ها دارند را در عمل نمی‌توانیم نادیده بگیریم چون موضوعات با حوزه‌ی جامعه شناسی قرابت خیلی زیادی دارد. همین دلیل در دروس دانشگاهی ما اگر بخوایم درس اختیاری را هم اضافه کنیم حتی دروس جامعه‌شناسی از نظر تعداد واحد از دروس مددکاری اجتماعی بیشتر هستند این به واسطه‌ی اون قرابت و نزدیکی هست که در واقع ما داریم.

من با روش‌ها شروع کردم، بخش بعدی حوزه‌هاست ببینید مددکاری اجتماعی در حوزه‌های مختلف فعال است. من از بحران شروع می‌کنم چون همین الانم درگیر بحران‌هایی هستیم مثل سیل، زلزله، فلسطین، بحران‌های اجتماعی، بحران‌های سیاسی و غیره هستیم، طبیعتاً در حوزه‌ی بحران مددکاران اجتماعی حضور مداخله‌ای دارند.

به یک سند اشاره می‌کنم سندی که چند سال قبل استاد عزیز که یاد کنیم ازشون خانم دکتر شادی طلب مسئولیت تدوین اون برنامه را داشتند. انجمن مددکاران اجتماعی ایران تنها انجمنی بود که برای تدوین سند قانونی که ابلاغ هم ‌شد حضور داشت یعنی یه کار مشترک را در واقع به کمک سازمان‌های دیگر انجام داد. در بحران ما مداخله می‌کنیم اما مداخلات ما بدون توجه به یافته‌ها و منظره‌های جامعه‌شناسی امکان‌پذیر نیست یعنی ما اگر از بم صحبت می‌کنیم اگر قراره برویم درافغانستان اگر قرار در ورزقان برویم قراره در سیل مداخله کنیم بدون مطالعات جامعه شناسی مداخلات ما امکان‌پذیر نیست. باز یه مثال دیگر‌ای می‌زنم در سیلی که سال ۹۸ اتفاق افتاد کار بزرگی با دستور ریاست جمهور وقت با محوریت دانشگاه تهران و با دبیر خانگی دانشکده‌ی علوم اجتماعی دانشگاه تهران در ایران انجام شده بود که واقعاً کار بی‌نظیریست و متاسفانه من می‌گویم ظلمی صورت گرفته که این کار بی‌نظیر مورد توجه قرار نگرفت. انجمن‌های مختلف اعم از انجمن جامعه شناسی، انجمن مددکاران، انجمن روانشناسی، انجمن روانپزشکی، انجمن انسان‌شناسی مطالعات فرهنگی و غیره انجمن‌های مختلف یک سال تحلیل اجتماعی سیلاب را داشتند و یه کار حدود 600- 700 صفحه ای گسترده‌ای انجام شد. پس ما در حوزه‌ی بحران به تعامل و بهره‌گیری از ظرفیت‌های همدیگر نیاز داریم. شما جامعه‌شناسی فاجعه را تحلیل می‌کنید ما می‌توانیم برنامه‌های مداخله‌ای داشته باشیم ما داده‌ها را داریم شما می‌توانید تحلیل بکنید در بحران یه بخش از کار مداخله است و طبیعتاً ما می‌توانیم این فضا را ایجاد کنیم. در حوزه بهداشت و درمان به همین دلیل دو واحد درس به نام جامعه‌شناسی پزشکی داریم. کتاب آقای دکتر منوچهر محسنی یکی از کتاب‌های خوبی‌ست که در این حوزه نوشته شده است. بهداشت و درمان یکی از حوزه‌های بسیار قدیمی مددکاری اجتماعی در دنیا و در ایران هست و طبیعتاً ما نمی‌توانیم در این حوزه فعالیتی داشته باشیم مگر این که بتوانیم از مبانی و یافته‌های علمی حوزه‌ی جامعه شناسی پزشکی استفاده کنیم. در جایی نیاز به مداخلات است باز هم مددکاران اجتماعی هستند ضمن اینکه اساتید بزرگوار ما در حوزه‌ی مددکاری بهداشت و درمان یک سابقه‌ی خیلی دیرینه‌ای دارند. حداقل در تمام مراکز دولتی ما واحد مددکاری اجتماعی داریم آنقدر اطلاعات در مراکز درمانی وجود دارد که می‌تواند مبنای تحلیل، پژوهش، سیاستگذاری اجتماعی و سیاستگذاری حوزه‌ی بهداشت و درمان و به معنای عام‌تر در حوزه‌ی سلامت قرار بگیرد یا در سیاست‌های کلان سلامت به ویژه بند 18 این سیاست بخشی است که ما می‌توانیم در دو حوزه‌ی جامعه‌شناسی و مددکار اجتماعی بهره زیادی را بگیریم. حوزه صنعت عرض کردم جامعه‌شناسی صنعتی و جامعه‌شناسی کار و شغل حوزه‌های کاملاً تخصصی‌ست مددکاری اجتماعی هم در دنیا و ایران در این حوزه مشغول به فعالیت است. در حوزه‌ی رسانه هم به همین شکل هم شما و هم مددکار اجتماعی دراین حوزه تعامل دارند. در حوزه‌های جوانان، کودکان، آموزش و پرورش در حوزه های قضایی، جامعه شناسی حقوقی مددکاران اجتماعی فعالیت‌های گسترده‌ای در حوزه‌ی قضایی دارند. حتی قانون آیین دادرسی کیفری زمانی که موضوع میانجی‌گری در قانون قرار بود لایحه اش نوشته شد که الان خوشبختانه تصویب شده یکی از رشته‌هایی که خود من هم اصرار داشتم برای آن پیش‌بینی بشود جامعه شناسی بود.

درکنار روانشناسی‌ مددکاران اجتماعی وُکَلا و قُضات چون ظرفیت‌های این 2 رشته را در اختیار دارند می توانند به همکاری با هم بپردازند که البته جامعه‌شناسان کمتر وارد این فضا شدند حداقل در آزمون‌هایی که تا الان برگزار شد ولی مددکاران ورود بیشتری داشتند. پس در حوزه‌های قضایی هم این ارتباط و قرابت وجود دارد. در تحلیل عناوین مجرمانه و در حوزه‌های قضایی یافته‌ها و تحلیل‌های متقابل دو تا رشته می‌تواند برای متخصصین هر دو حوزه آورده‌های خوب و جدیدی داشته باشد. مثال می‌زنم ما وقتی قرار است برویم سراغ تحلیل حوزه‌های قضایی تحلیل مجازات‌هایی که صورت می‌گیرد مثال مشخصاً اعدام در ملاء عمومی خود این می‌تواند کلی تحلیل داشته باشد یا اگر قانونی تصویب می‌شود قانونی که عناوین مجرمانه در آن زیاد است تحلیل‌های مشترک دو حوزه می‌تواند کاربردهای لازم را داشته باشد. مددکاری حوزه‌ی زندان از قبل از انقلاب فعالیت داشته است. داده‌هایی که مددکاران اجتماعی در حوزه‌های مجرمین و انواع مجرمین دارند بستر و بانک داده‌های بسیار قوی، به روز و منسجمی است که می‌تواند باز مبنای تحلیل برای متخصصین حوزه‌ی جامعه شناسی باشد. در حوزه اوقات فراغت هم به همین صورت ما باز زمینه‌های مشترک داریم. در حوزه‌ی زنان، در حوزه‌ی خانواده‌، در حوزه‌ی کودکانم هم به همین صورت. مگر می‌شود مددکار اجتماعی در این حوضه‌ها کار کند و نیاز به جامعه شناسی زنان، جامعه شناسی انحراف‌ها و جامعه شناسی کودکان نداشته باشد. در حوزه‌ی آسیب‌ها کار کند در حوزه اعتیاد کار کند و نیاز به مبانی نظری مرتبط دراین حوزه نداشته باشد. اصلاً امکان‌پذیر نیست که ما چنین تصوری را داشته باشیم. در حوزه‌ی مهاجرت، در حوزه‌ی بی خانمانی، تکدی‌گری و موضوعات مشترکی که ما داریم. یکی از ماموریت‌های مددکاران اجتماعی سلامت اجتماعی‌ست حالا ما میگوییم سفیران سلامت اجتماعی، طبیعتاً مددکاران اجتماعی برای ارتقای سلامت اجتماعی به شدت نیاز دارند با حوزه جامعه شناسی تعامل داشته باشند.

موضوع اجتماعی شدن و جامعه پذیری باز موضوع دیگر‌ی‌ست که در واقع ما به شدت به حوزه‌ی جامعه شناسی نیاز داریم حاشیه نشینی را گفتم قشر بندی را در واقع اشاره کردم. حوزه‌ی ازدواج و طلاق، حوزه‌ی خانواده، اصلاً نمی‌شود شما بی خانمانی را مددکار اجتماعی کار کند و با حوزه‌ی جامعه‌شناسی کار نداشته باشد. جامعه‌شناسان هم نمی‌توانند تحلیلی ارائه دهند مگر اینکه به داده‌های مددکار اجتماعی دسترسی داشته باشند. چون سطح پوشش داده‌های مددکاری اجتماعی در سطح ملی‌ست در تحلیل‌ها برای جامعه شناسان می‌تواند در واقع کاربرد بسیار زیادی داشته باشد. حتی در حوزه‌ی امنیت اجتماعی چون یک بخشی از کار مددکاران اجتماعی در حوزه‌ی پلیس هست در ارتش اخیراً رشته‌ی مددکاری نظامی باز شده است که اتفاقاً در سرفصل‌های پیش‌بینی شده‌ی آن بخشی از دروسش به حوزه‌ی جامعه‌شناسی برمیگردد.

در آخر من حوزه‌ای را ندیدم که ما مددکاران اجتماعی بتوانیم کار کنیم اما جامعه‌شناسی را نبینیم به همین دلیل در تدوین دروسی که ما در حوزه‌ی اجتماعی در واقع داریم این تعامل و این ارتباط بین جامعه شناسی و مددکاری اجتماعی کاملاً برای ما مسلم و محرز است و ما نمی‌توانیم بدون این ارتباط کار کنیم .

در این قسمت با پیشنهاد دکتر موسوی چلک فضای نشست به سمت بیان و تبادل نظرات و پرسش و پاسخ هدایت گردید.

خانم دکتر حسینی فر

نکته‌ای که می‌خواستم اول جلسه عرض بکنم بحث نظریه‌پردازی است این بحث که چطور مددکاران می‌توانند به جامعه شناسان یا مددکاری می‌تواند به جامعه شناسی کمک بکند که شما حالا دقیقاً از این واژه استفاده نکردید ولی دقیقا همین مفهوم مد نظر شما بود که چطور با داده‌هایی که دارند با داده‌های که می‌شود گفت دست اول هست میتوانند به سمت نظریه‌پردازی بروند و کمک بکنند به جامعه شناسان که آن نظریه‌ها تدوین شود.

بحث دوم بحث دسترسی جامعه شناسان است، مددکاران به جاهایی دسترسی دارند که جامعه شناسان متاسفانه دسترسی ندارند در ایران البته وگرنه در کشورهای دیگر آمار و اطلاعات در دست جامعه شناسان به راحتی قرار می‌گیرد ولی در ایران جامعه‌شناس اجازه‌ی ورود بسیاری از مناطق ، نقاط، سازمان‌ها و می‌شود گفت به میدان‌های مطالعاتی را ندارد که بتواند داده‌های دست اول جمع‌آوری کند. یعنی هر جامعه شناسی این امکان را ندارد ولی مددکار به راحتی این امکان را دارد و اینجاست که جامعه شناس می‌تواند از داده‌هایی که مددکار جمع آوری کرده استفاده بکند و این اتفاقی که شاید در ایران و کشورهایی مثل ایران می‌افتد که آمار و اطلاعات دقیق در دسترس جامعه شناسان اجازه بدید با مثال عرض کنم خدمتتون حتما تایید می‌فرمایید در ضمن صحبتتون هم اشاره کردید که مددکاران در زندان ها، مددکاران در اورژانس‌های اجتماعی، مددکاری در پلیس، مددکاری در ارتش، مددکاری در سوانح و یا بلایای طبیعی، مددکاری در خشونت ‌های خانگی اما این اطلاعات آیا به راحتی برای جامعه شناسان قابل دستیابی هست؟ اگر جامعه شناس اجازه‌ی ورود به زندان‌ها را نداشته باشد برای تحقیقات اگر اجازه‌ی دسترسی به اطلاعات اولیه درباره‌ی خشونت خانگی یا خشونت علیه زنان را نداشته باشد و بسیاری از این میدان‌ها در نتیجه مددکار داده‌های دست اولی را دارد که میتواند در اختیار جامعه شناس که خودش امکان دسترسی اولیه به اون اطلاعات را ندارد قرار دهد و یک جامعه شناس نه به عنوان تیم که به عنوان شخص سال‌ها باید تلاش بکند تا بتواند اون داده‌های دست اول را جمع‌آوری بکند تا بتواند به اون نظریه و نظریه‌پردازی برسد.

ضمن اینکه خب مددکار هم باید به چنان روشی مسلط باشد که حالا اگر اون داده را داشتند هم بتوانند نظریه‌پردازی بکند و یا اینکه اصلاً جز وظایف مددکار است و تمایل دارد به این کار یا نه و یا بحث تسلط بر روش و تخصص هم است که درواقع ممکن است هدف نهایی مددکار اصلا این نباشد و همه‌ی مددکاران به این سمت نروند و یا برای نظریه‌پردازی باید از چنان تخصصی برخوردار باشند که بتوانند داده‌ها را تبدیل به نظریه بکنند.

دکتر عظیمی

آقای دکتر برای همون سیاست‌های کلی برنامه‌ی هفتم و سیاست‌های کلی سلامت و احتمالاً تامین اجتماعی هم حتما مداخله داشتید؟ از چه طریقی از شما کمک گرفتند می‌خواستم ببینم یعنی بر اساس ارتباط بود یا نیاز شدید داشتند به این علم یا همین جور موردی بوده از شما دعوت کردند؟

دکتر موسوی چلک

ببینید آقای دکتر در سیاست کلی خانواده خب تحلیلی را انجمن راجع به وضعیت خانواده داشت که در اختیار مجمع قرار گرفت من در واقع برای ادای احترام به کمیته‌ی خانواده و جوانان خانم دکتر لیلی بروجردی آقای بهمن میشکنی و خانم سماواتی یه کار تقریباً کار یک سال و نیمه را انجام داده بودیم. ارتباط فردی نبود حالا من چون تقریباً بیش از 20 سال با مجمع ارتباط دارم و همین الان مسئولیت کارگروه مسائل و آسیب‌های اجتماعی مجمع را دارم 1 سال و نیم مجمع می‌رفتیم تا سیاست کلی خانواده در واقع تصویب شد در سیاست کلی تامین اجتماعی 2 سال ما سه‌شنبه‌ها 5 و نیم صبح می‌رفتیم سر کار تا ۸ شب تا تصویب شد.

سیسات کل تامین اجتماعی که 1400 ابلاغ شد یکی از سیاست‌های پیشرو است یا سیاست کلی مواد مخدر و ... من احساس نیاز کردم و واقعا الزاماً به واسطه ارتباط نبود.

دکتر عظیمی:

آقای دکتر من فکر می‌کنم همان طور که سرکار خانم دکتر حسینی‌فر فرمودند دلیل استقبال دولت‌ها در جهان سوم حالا به ویژه ایران از تخصص این حوزه این هست که به ترومای مددکاری اجتماعی دچار نشدند به ترومای جامعه شناسی مبتلا هستند یعنی در واقع از اون حوزه احساس خطر نمی‌کنند چون یه حوزه‌ی کاربردی می‌دانند و خیلی نمی‌خواهند به اصطلاح ما جامعه شناسان ورود به انتقاد و نقد و اینها بکنند و خب در صورتی که در ذیل همین رشته هم می‌شود خیلی از اهدافی که جامعه شناسی در نظر دارد را از اون طریق انجام داد و استقبال خوبی به نظر میرسه دولت‌ها و مسئولان از این حوزه دارند حالا فکر می‌کنم جامعه‌شناسان می‌توانند زیر سایه‌ی این حوزه در واقع ورود کنند.

دکتر موسوی چلک

هستند آقای دکتر بعضی از جامعه شناسان من الان مثال می‌زنم آقای دکتر غفاری را به عنوان یک نمونه دارم مثال میزنم یا دکتر جباری می‌دانید یه نکته‌ای که به نظر من اهمیت دارد ما درحوزه‌ی مددکار اجتماعی خودمون را به عرصه‌ی سیاست گذاری نزدیک‌تر کردیم ما دو سال قبل از اینکه اصلاً برنامه‌ی هفتم شروع شود یک نشست بزرگی گذاشتیم که حدود 80 یا 90 انجمن و تشکل بودند در این برنامه‌ی ما جلساتی با آقای دکتر غفاری، دکتر صادقی جمعیت شناسی، دکتر ایمانی جاجرمی در حوزه جامعه شناسی شهری خانم دکتر فتحی در حوزه زنان و خانواده در خانه اندیشمندان داشتیم حالا ما نقد جدی به خود قانون برنامه داریم ولی می‌خواهم بگویم حضور ما در حوزه‌ی سیاست‌گذاری می‌تواند خیلی کمک کند ما یه جاهایی فاصله می‌گیریم یعنی تعداد جامعه شناسانی که در حوزه‌ی سیاست‌گذاری حضور دارند با توجه به داده‌هایی که دارند و تسلطی که روی سیاست‌گذاری دارند به نظر من خیلی زیاد نیست ولی ما درانجمن مددکاران همین الان فکر می‌کنم 33 - ۳۴ تا انجمن، تشکل، شورای ملی و کمیته‌ است می‌دانید اگر فاصله بگیرید نمی‌توانید حرفتان را بزنید.

دکتر عظیمی

یه نکته‌ی دیگر هم داشتم آقای دکتر رابطه مددکاری با فوریت‌های اجتماعی به چه شکل هست؟ شما در واقع نیرو به فوریت های اجتماعی می‌دهید؟ تربیت می‌کنید؟ در کل به چه صورت هست؟

دکتر موسوی

اورژانس اجتماعی متعلق به بهزیستی است که خب یک سازمان کاملاً دولتی‌ست و بهزیستی مددکار اجتماعی دارد خب طراح و مجری اش من بودم در ایران. نکته‌ای را بگویم بد نیست به این اشاره کنم که در قانون اطفال و نوجوانان که یک سیاست‌گذاری در حوزه‌ی قضایی بود و کامل‌ترین قانون حوزه‌ی مددکاری اجتماعی ست، تصویب این قانون تا سال 99 طول کشید شد!! 16 سال!! پیش‌نویس اولی که نوشته شد ۱۵ سال طول کشید و من تا قبل از رونمایی حضور داشتم در کنار آقای دکتر علی کاظمی، آقای دکتر زینالی، دکتر طهماسبی و ... خوب است که نام این افرد گفته شود چون واقعاً باید ادای احترام کرد به این افراد همیشه گفتم باید تندیس علی کاظمی را درحوزه‌ی قضایی با رویکرد اجتماعی ساخت چون خیلی دراین حوزه کار کرد.

نکته ای که باید اضافه کنم این است که مددکاران اجتماعی یک اختیاری دارند که در هیچ کجا چنین اختیاری وجود ندارد که بر اساس همین سیاست‌گذاری که انجام شد. به این صورت که اگر مددکار اجتماعی و اورژانس اجتماعی تشخیص بدهد احتمال بروز خطر وجود دارد تشخیص مددکار ملاک می‌باشد و نیاز به حکم قضایی ندارد.

این انقلابی در حوزه‌ی قضایی بود یا یک مثال دیگر میزنم در این باره که وقتی ما بر عرصه‌های سیاست‌گذاری نزدیک‌تر باشیم طبیعتاً می‌توانیم تاثیر بگذاریم. در حوزه‌ حاشیه‌نشینی می‌گویم برای اینکه ذهنها نزدیک شود یک سندی شکل گرفت به نام سند ملی احیا، بهسازی، نوسازی و توانمندسازی بافت‌های فرسوده و محلات ناکارآمد شهری اون زمان آقای دکتر معیدفر مشاور مسئولیت اجتماعی وزیر راه و شهر سازی بود که الان مسولیت انجمن جامعه شناسی هم برای بار دوم دارد و می‌بینید که توی عرصه‌های سیاستگذاری هم جامعه شناسان و هم مددکاران میتوانند داده‌های‌شان را با هم به اشتراک بگذارند.

اتفاقی که در برنامه‌ی هفتم و در برنامه‌ی ششم افتاد بوده کار انجمن به تنهایی نبود.گروه‌ها به کمک تمام تشکل‌ها و مشارکت داشتن درست شد بله مشکل ما اینه که حوزه‌ی جامعه‌شناسی از سیاست‌گذاری فاصله گرفته حالا گاهی مواقع حوزه‌ی جامعه شناسی وارد نقد سیاست‌ها و سیاست‌گذاری‌ها می‌شود در قالب بسته‌های پیشنهادی سیاست گذاری به این حوزه وارد شد. تقریباً همه اینها نشان دهنده‌ی این است که در رشته‌های مرتبط درحوزه‌ی علوم اجتماعی و علوم انسانی می توانیماز ظرفیت‌های متقابل همدیگر استفاده کنیم همین نشست هم نشانه همین است خانم دکتر حسینی فر ما داده‌های زیادی را داریم که در ایران معمولاً داده‌های اجتماعی داده‌های محرمانه تلقی می‌شود.

دکتر عظیمی

آقای دکتر دیتا بیس دارید یا به صورت مجازی هست؟

دکتر موسوی

دیتا بیس ثابت نداریم ما مرکز ملی رصد مسائل اجتماعی در وزارت کشور داریم ، پلیس پایگاه داده‌های اجتماعی دارد و قوه قضاییه داده‌های آماری را در اختیار دارد.

دکتر عظیمی

انجمن دسترسی دارد به اون داده‌ها؟

دکتر موسوی

به صورت نظام‌مند خیر ولی محدودیتی برای این که به اطلاعات دسترسی داشته باشیم تا الان خیلی نداشتیم یعنی یک اعتمادی بین ما و مجموعه‌هایی که دراین حوزه‌ها کار می‌کنند مثل پزشکی قانونی، قوه‌ی قضاییه و مجموعه‌های دیگر در واقع وجود دارد. گرچه بالاخره یه جاهایی محدودیت است. هر چقدر ما نزدیک‌تر بشویم هر چقدر ارتباط بیشتر بشود اعتماد سازی بیشتر می‌شود. یادم هست آقای دکتر نصر اصفهانی داشت کار می‌کرد با شهرداری و به وسیله تشکل های غیر دولتی یه کار پژوهشی بزرگی انجام داده بود لذا داده ها وجود دارد اما نیاز به یه مقداری اعتماد سازی دارد.

خاطرم هست روزی آقای دکتر ضیا هاشمی پژوهشی درحوزه‌ی فرار دختران داشتند من دور دوم مدیرکل دفتر امور آسیب دیدگان اجتماعی شده بودم ایشان را از نزدیک نمی‌شناختم بعد همکارشان در واقع نامه‌ها را آورده بود با این که محرمانه هم بود سریع هماهنگی اداری را انجام دادم منتها یک خواهش کرده بودم که حالا که این کار و انجام می‌دهید یک نسخه از یافته‌ها‌یتان را به ما هم بدهید که دادند. این ارتباطات هر چقدر بیشتر باشد اعتماد بیشتری ایجاد می‌شود.

این نکته را هم توی پرانتز بگویم هرچه بهره‌برداری سیاسی از داده‌ها کمتر بشود اعتماد دستگاه برای تعامل بیشتر می‌شود. ضمن اینکه ما در سیاست‌گذاری هم به داده‌های واقعی نیاز داریم هم به یافته‌های علمی و مبانی نظری. مثلاً ما در حوزه‌ی اعتیاد نگاه جرم انگارانه داشتیم خیلی دوستان کار کردند تا این نگاه جرم انگارانه تغییر کرد. در حوزه‌ی زندان ما بیشتر به دنبال مجازات‌های حبس بودیم الان به دنبال مجازات جایگزین حبس میرویم. دنبال عدالت تنبیهی بودیم الان دنبال عدالت ترمیمی رفتیم.

دنبال پیشگیری رشد مدار رفتیم اینها برگرفته از استفاده‌ی درست از داده‌ها و مبانی نظری است. من چون خودم حالا یک علاقه‌ی شخصی درعرصه‌ی سیاست‌گذاری دارم و یک مقدار هم به بعضی از اطلاعات دسترسی دارم میدانم که واقعا تلفیق این 2 موضوع خیلی از سیاست‌گذاران ما را مجاب میکند مثالش اینکه ما چرا دیگر درحوزه‌ی حاشیه نشینی وارد رویکرد بولدوزری نمیشویم؟ ما باید در حوزه‌ی جامعه شناسی که تسلط بیشتری را روی مبانی نظری داریم، در تحلیل سیاست‌ها و هم در بسته‌های پیشنهادی سیاستی واقع‌بینانه ورود پیدا کنیم چون وقتی حوزه‌ی سیاست‌گذاری بحث می‌شود مداخله‌ی عامدانه ست و طبیعتاً مداخله‌ی عامدانه بر اساس داده‌ها باید باشد که بتواند تاثیرگذار باشد یک نکته‌ی دیگر که ما در سیاست‌گذاری‌ها زیست بومی و شرایط فرهنگی‌مان هم باید لحاظ کنیم گاهی مواقع موضوعی در ایلام نیاز به یک نوع از سیاست اجرایی دارد که ممکن‌است در چهارمحال کاربرد نداشته باشد مثال میزنم حوزه‌ی خودکشی در یک جایی ممکن‌است اولویت باشد در جای دیگر الکل اولویت بیشتری داشته باشد در نتیجه باید برویم به سمت سیاست‌گذاری‌های اجرایی مبتنی بر زیست بوم.

خانم دکتر حسینی فر

آقای دکتر این همان جایی هست که مددکاران از روش‌ها استفاده می‌کنند برای شناخت اون مناطق که بتوانند به شکل بومی راهکارها و مداخلات خودشان را انجام بدهند، درست است؟

دکتر موسوی چلک

بله

خانم دکتر حسینی فر

و یک نکته‌ای هم فرمودید درباره‌ی ورود جامعه شناسان به بحث سیاست‌گذاری‌ها، نکته‌ای که وجود دارد این است که چقدر اجازه‌ی ورود به جامعه شناسان را می‌دهند خود آقای دکتر عظیمی از دبیران یکی از کارگروه‌ها اگر اشتباه نکنم کارگاه توسعه‌ هستند و البته از جامعه شناسان هم دعوت شده در برخی از این جلسات مجمع و برای سیاست‌گذاری‌های کلان توسعه‌ای اما چقدر واقعا بها داده می‌شود و چقدر از جامعه شناسان مختلف با رویکردهای مختلف و یا انتقادی دعوت می‌شود من خودم هم یکی از اعضا بودم در کارگروه توسعه و در جلسات مجمع هم حضور داشتم ولی آن تعدادی که جامعه شناس حضور دارند در این جلسات به نسبت تخصص‌های دیگر بسیار کم است و بهایی که به جامعه‌شناس در سیاست‌گزاری‌ها داده می‌شود، یعنی فقط این نیست که ما بگوییم جامعه شناس خودش به سمت سیاست‌گذاری نمی‌رود و جامعه شناس فقط انتقاد میکند نه به هر حال بعضی جاها هست که باید درخواست شود وکمک گرفته شود به آن‌ها بها داده شود اجازه ورود و مداخله داده شود چون ورود به بسیاری از این نهادهای سیاست‌گذار به نحوی نیست که بدون مجوز و بدون اجازه، جامعه شناس بتواند ورود کند و نظر بدهد و نقشی داشته باشد.

دکتر موسوی چلک

من اینجوری میخواهم بگویم که ما 35 ، ۳۶ تا شورا و کمیته هستیم حتی مسئولیت کارگروه مسایل و آسیب‌های مجمع را در یونسکو داریم در بحران در جاهای مختلف ما محدودیتی نداشتیم

خانم دکتر حسینی فر

به عنوان مددکار می‌فرمایید دیگر ، به عنوان مددکار محدودیتی نداشتید؟

دکتر موسوی چلک

بله

خانم دکتر حسنی فر

من به عنوان جامعه شناس عرض کردم

دکتر موسوی چلک

یک بخش هم به ارتباطات برمی‌گردد من نفی نمی‌کنم نکته‌ی بعد استمرار حضور ما در جلسات سیاست گذاری‌ست و اینکه با زبان سیاست‌گذاران باید آشنا باشید که چگونه منظورتان را برسانید. سوم اینکه جامعه شناسان می‌توانند در این بخش ورود پیدا کنند و هیچ محدودیتی هم به نظر من برایشان نیست بسته‌های پیشنهادی که مثلاً انجمن جامعه شناسی در گروه‌های مختلف تعریف می‌کنند و منتشر می‌کند را برای سیاست‌گذاران ارسال کنند.

الزاماً هم نباید ما را دعوت بکنند مگر به ما گفتند امور اجتماعی را در برنامه‌ی ششم بگذارید مگر گفتند برنامه هفتم را بگذارید اصلاً اینجوری نبود ما احساس نیاز کردیم، کار کردیم، بسته آماده کردیم، پیشنهادکردیم، فرستادیم، آن‌ها را مشارکت دادیم و جلسه گذاشتیم به این راحتی نبود که در واقع ما بتوانیم ورود پیدا کنیم بله یه جاهایی محدودیت‌هایی هم هست مثلاً از یک جامعه شناس خوششان نیاید. اتفاقاً باید منتقدین هم باشند چون یک نگاه انتقادی کارشناسی مسیر سیاست‌گذاری را روشن‌تر می‌کند تدوین آن سیاست را در آینده کاربردی‌تر می‌کند من کاملاً موافقم منتها هم باید خودمان بسته تعریف کنیم بفرستیم و هم اگر نقدی داشتیم نقدمان را مستدل می‌نویسیم همایش می‌گذاریم نشست می‌گذاریم در قالب تبادل نظرات اجتماعی گفتگو می‌کنیم یا نامه می‌نویسیم یادداشت می‌نویسیم یا جلسه حضوری می‌گذاریم به طور خلاصه میخواهم بگویم ما کاملاً رویکرد فعال را اتخاذ کردیم.

خانم دکتر حسینی فر

البته جامعه شناسان هم با تمام این محدودیت ها ناامید نشدن در کتابهای‌شان، مقالات و در کارهای مختلفی که در شبکه های اجتماعی انجام می‌دهند یا در جلسات سخنرانی یا هر جای دیگر که امکانش را داشته باشند و تریبونی پیدا کنند سعی می‌کنند که نقشی هم در این زمینه داشته باشند منتها باید گوش شنوایی هم وجود داشته باشد.

دکتر موسوی چلک

من به شخصه خانم دکتر اعتراف می‌کنم از اساتید جامعه‌شناسی و یافته‌های جامعه‌شناسی در این حوزه بسیار بسیار استفاده کردم که همین‌جا تشکر میکنم.

دکتر علیرضا مولا

آقای دکتر من یه سوال داشتم این بحثی که در سوئد ما همیشه داشتیم این بوده که رابطه‌ی جامعه‌شناسی و روان‌شناسی با مددکاری اجتماعی در نظر داشتیم بعد نکته‌ای مهم این هست که چند درصد از مددکارای اجتماعی با مراجعان کار می‌کنند و چند درصدشون کارایی می‌کنند که مراجع را نمی‌بینند مثلاً کارهای آموزشی می‌کنند یا کارهای تحقیقی می‌کنند. این سوال را از این نظر مطرح می‌کنم که اونایی که من را می‌شناسند می‌دانند که من خودم پایه‌ام جامعه‌شناسی است ولی به هیچ عنوان تعصب تک‌رشته‌ای ندارم و از تمام علوم استفاده می‌کنم و در تماسی هم که با ایران داشتم و دوره‌های آموزشی وسیع گذاشتم برای مددکاری اجتماعی توی بیش از 100 تا شهر ایران به نظرم اکثر مددکارهای اجتماعی با مراجع کار می‌کنند یعنی گفتگو می‌کنند گره​گشایی می‌کنند می‌خواستم از شما سوال کنم آقای دکتر آماری چیزی هست که چند درصد از از مددکاران با مراجع به صورت مستقیم کار می کنند و گفتگو می‌کنند و چند درصد کارهای دیگر در این زمینه انجام می‌دهند ؟ در ایران آقای دکتر آماری در این زمینه است؟

دکتر موسوی چلک

من با جناب پروفسور مولا سالیان سال کار کردم در کنار هم در دوره‌های مختلف اورژانس اجتماعی برای مداخلات تلفنی همکاری داشتیم و ایشون کم نظیر هستند در دنیا نه فقط در ایران. این افتخار را داشتیم که از سوئد تشریف آوردند ایران و کار کردند و حضور فعال در دوره‌های آموزشی نشست دارند و خوشحالم که خدمتشون باشم.

آقای دکتر با توجه به این که عموماً در تمام دنیا به ویژه ایران مددکاری اجتماعی فردی روش غالب کار مددکاران اجتماعی‌ست به همین دلیل عمده‌ی حضورشون در مداخلات فردی‌ست. ساختار سازمان‌هامون هم به همین شکله یعنی حتی بزرگترین سازمان‌های اجتماعی که ما الان داریم کار می‌کنیم با روش فردی کار می‌کنند از آن طرف تعداد کمی هم ورود به عرصه سیاست‌گذاری کردند تعداد کمی‌ هم روش‌های تحقیقاتی را به عنوان روش محوری و کلیدی شون انتخاب کردند گرچه بعضی ها تلفیقی کار می کنند و واقعیت این است که تعداد کسانی که در عرصه‌های فردی کار می‌کنند من عدد دقیق نمیتوانم بگویم ولی همینجوری میتوانم بگویم بالای ۹۵ درصد فعالیت‌های مددکاران اجتماعی در حوزه‌های فردیست. با توجه به تعریف جدید مددکاری اجتماعی که عمدتاً‌ تلاش کرد در تعریف جدید که تاثیرگذاری در کلان جامعه را به عنوان اهداف غآیی مددکاری اجتماعی قلمداد بکند ما در ایران هم نیازمند حضور بیشتر مددکاران اجتماعی در حوزه‌های سیاست‌گذاری و تحقیقات و غیره هستیم شاید ساختار نهادهایی که مدد کاران اجتماعی الان در آن‌ها مستقر هستند چه در دولتی، خصوصی، خیریه و نهادهای عمومی انتظاری که برای مددکاران اجتماعی تعریف کردند را عمدتاً مداخلات بعد از بروز مشکلات است و از نظر من نقطه ضعف جدیست جون باعث می‌شود ما خیلی از قابلیت‌هامون را نتوانیم شناسایی کنیم. به تازگی تعدادی از دوستان در این حوزه ورود کردند. دلیل دیگر هم دارد آقای دکتر ما وقتی قرار است وارد سیاست‌گذاری بشویم یا تحقیقات اجتماعی صورت بگیرد طبیعتاً توسعه‌ی تحصیلات تکمیلی را هم در ایران باید داشته باشیم ما الان فقط دو تا دانشگاه داریم که دکترا می‌دهند چند سالی هست که ارشد به شکل قطره چکانی می‌گیریم لذا ما از کسی که فیلد کارشناسی کار می‌کند نه این که نقش در سیاست‌گذاری ندارد می‌تواند داده‌هایش را بدهد تحلیلش را بدهد ولی طبیعتاً دانش سیاست‌گذاری را کسانی دارند که در تحصیلات عالیه به علوم روز و مرتبط تسلط بیشتری داشته باشند این در واقع نکته‌ی محوریست که چون تعداد فارغ التحصیلان مقاطع دکترا و ارشد ما زیاد نیست حتی آن‌هایی هم که ورود پیدا کردند گاهی مواقع فقط در عرصه آموزش هستند و هیچ ورودی به عرصه بررسی، تحقیقات و سیاست‌گذاری ندارند در حالی که انتظار این است که حداقل دوستانی که ورود به مقاطع تسهیلات تکمیل می‌کنند حضورشان را در این حوزه پر رنگ‌تر کنند. هرچقدر تعداد ما بیشتر، حضور در عرصه‌های سیاستگذاری بیشتر، اثرگذاری ما برای مردم و داشتن جامعه‌ای که به زیستن اجتماع ی را تجربه کند بیشتر. الان در ایران من ادعا می‌کنم که انجمن مددکاران اجتماعی بیشتر از سازمان‌ها بیشتر از دانشگاه‌ها و بیشتر از تمام تشکل‌های اجتماعی دراین حوزه ورود پیدا کرده است. کتابی را می‌نویسم در واقع با مالکیت معنوی انجمن که نقش انجمن در حوزه‌ی سیاست‌گذاری‌های اجتماعی در ایران و تمامی کتاب را می‌خواهم مبتنی بر با شواهد بنویسم و می‌خواهم بگویم که انجمن بیشترین نقش را داشته چون اعتقاد ما این است که اگر یک عبارتی و یک کلمه‌ای در یک سیاست می‌آید می‌تواند کلی تغییرات در جامعه ایجاد کند.

دکتر حنفی

ابتدا بسیار تشکر می‌کنم از سرکار خانم دکتر حسینی فر و تشکر ویژه دارم از جناب آقای دکتر موسوی اول میخواهم گریزی بزنم به لایحه‌ی برنامه هفتم جسارتاً عرض کنم که من خودم یکی از نیروهای سازمان مدیریت هستم به هر حال در بخشی از سیاست‌گذاری و تدوین لایحه برنامه‌ی هفتم و بعد لایحه پنجم و ششم حدود 20 سال هست که دارم کار می‌کنم و دراین حوزه مشارکت داشتم و عرض کنم که حالا جمع بندی کلی دولت به این سمت بوده که فعلاً برنامه‌ی ششم اجرایی شود و جلو برود. می‌خواهم گریزی بزنم به بحث مسایل اجتماعی که برای سال ۱40۲ و ۱406 تدوین شده است که خب یه نگاه ویژه‌ای به موضوع آسیب‌های اجتماعی داشته و اگر ذهنم یاری کند آقای دکتر فکر کنم سال 99 بود همایشی که شما هم حضور داشتید راجع به این قضیه و اینکه چگونه مباحث سلامت اجتماعی در لایحه‌ی برنامه‌ی هفتم گذاشته شود دقیقاً آن مفاهیمی که انجمن مددکاران ایران آن زمان در همایش خواستند الان در لایحه‌ی برنامه‌ی هفتم دیده شده است (منتها خب مثل تمام مسایل توسعه‌ای که هیچ وقت کامل نیست و دیدگاه‌ ویژه‌ای که ما به برنامه توسعه‌ای داریم و بیشتر از برنامه به بودجه‌اش فکر می‌کنیم و نگاه ما نگاه بودجه‌ایست تا نگاه برنامه‌ا‌ی) که در لایحه‌ی پیشنهادی برنامه‌ی هفتم هم برای ماده‌ی 85 به شکل کامل و اگر اشتباه نکنم و بخش‌هایی از مواد 80 84 89 90 به بحث پیشگیری کنترل و کاهش آسیب‌های اجتماعی توجه ویژه شده و این موضوع‌ها در این مواد قانونی اشاره شد حال آسیب‌های اجتماعی که در لایحه دیده شده شامل حاشیه نشینی است بحث مفاسد اجتماعی آسیب‌های اجتماعی بخش جرم و جنایت اعتیاد و طلاق است هر چند که این ایراد الان به لایحه برنامه هفتم وارده ولی دو تا بحث مورد غفلت واقع شده است یکی بحث اعتیاد و بعدی بحث کودکان کار که خوب دیده نشد استه در برنامه‌ی هفتم که انشالله امیدواریم که تا قبل از اینکه برنامه‌ کلاً تدوین شود و به حالت اجرایی دربیاد این دو مورد هم توجه ویژه‌ای بشود. بحث دیگر آقای دکتر یک مفهومی وجود دارد که چند سال هم بیشتر نیست که وارد ایران شده به نام نوآوری اجتماعی بد نیست که نوآوری اجتماعی مخصوصاً در بحث مددکاری اجتماعی و آسیب اجتماعی مورد توجه ویژه قرار بگیرد هر تعریفی که تا حالا از نوآوری شده است می‌گوید که راهبری اجتماعی فرایند توسعه و به کارگیری راه‌های خوب مسیری هستند که برای مسائل چالش انگیز اجتماعی به کار میرود یعنی تقریباً می‌شود گفت که نوآوری اجتماعی استفاده از گروه‌های همیار و گروه‌های همکار در برخورد با مسائل اجتماعیه چون من به صورت یک مسئولیت اجتماعی در استان زنجان سال هاست در مسئله‌ی اعتیاد کار می‌کنم ما مثلاً می‌گویم که این نوآوری اجتماعی چطور می‌تواند بخشی از آسیب‌های اجتماعی را حل بکند می‌گویم افرادی که در یک مسئله‌ی بغرنج اجتماعی درگیر هستند می‌توانند با کسب تجربه‌ی شخصی و تجربه‌ی گروهی افراد دیگری که به هرحال گرفتار می‌شوند را از تجارب موفق خودشون بهره‌مند کنند و برای کاهش آن آسیب اجتماعی استفاده کنند مثلاً در گروه‌های اعتیاد انجمن‌هایی وجود دارند این‌ها خودشون قبلا گرفتار مواد مخدر بودند و به تدریج توانستند راهکاری برای خروج از این موضوع پیدا بکنند و اون راهکارهایی را که الان به صورت علمی و عملی دارند به جامعه‌ی علمی ما تزریق می‌کنند خب تجربه‌های موفقی که قطعاً پشت سر شما عزیزان قرار دارد مثل آن تلفن ملی اعتیاد یا بحث مشاوره‌های بیست و چهارساعته خودکشی (صدای مشاور) که دارد اتفاق میفتد بخشی از این قضیه هستند منتها الان کاستی که آقای دکتر در این حوزه مشاهده می‌شود این هست که ما می‌بینیم که استفاده از گروه‌های همتا برای اعتیاد مثمر ثمر بوده و می‌توانیم به راحتی ادعا کنیم حداقل طی20 سال گذشته خود افراد گرفتار به اعتیاد به شکل نوآوری اجتماعی به تنهایی و بدون دریافت حتی یک ریال کمک دولتی از کل ساختار دولتی که در خصوص اعتیاد فعالیت می‌کند موفق تر بوده است. بهزیستی و قوه قضاییه موفق بودند ولی چشم گیر نبوده حالا چرا نیایم این تجربه ها را در مورد کار کودک، تکدی‌گری اجتماعی، خود فروشی‌ها و یا بحثی مثل خودکشی و در سطح گسترده به کار نگیریم؟ و بفرمایید که آیا انجمن مددکاری اجتماعی ایران به این سمت سو حرکت می‌کند که بحث نوآوری اجتماعی را در کاهش آسیب‌های اجتماعی به کار بگیرد و دومین بحثم اینه که شما که در بحث تدوین برنامه‌ی هفتم توسعه در شکل کلان دخالت هایی داشتید که به هر حال اون لایه های زیرینش را ما در استان‌ها تهیه کردیم و به سازمان برنامه و بودجه دادیم و در نهایت اینها با توجه به استفاده‌های خوبی که از شما اساتید داشتند لایحه نهایی و تدوین کردند، آیا در این امر در مورد کار کودک و اعتیاد که کمی بی مهری شده آیا انشالله می‌توانیم امیدوار باشیم که با کمک شما این قضیه در برنامه‌ی 7 به شکل پررنگ‌تری دیده شود؟

دکتر موسوی چلک

استفاده کردم آقای دکتر من این افتخار را داشتم که 5 سال کارمند برنامه بودجه کشور بودم جایگاه اون سازمان برای این حوزه‌ها جایگاه محوری و کلیدی‌ست آقای دکتر. ببینید در تدوین لایحه اصلا انجمن‌ها را مشارکت ندادند این یک نقطه ضعف خیلی جدی در تدوین لایحه بود اما بخش عمده‌ای از همون ماده ۸۵ که شما اشاره کردید عین ماده‌ی 80 قانون برنامه‌ی ششم و عین ماده‌ی ۹۷ قانون برنامه‌ی چهارمه نکته‌ی بعدی برای اولین بار یک نوآوری در قوانین برنامه‌ی توسعه در برنامه‌ی هفتم افتاد و آن هم اصراری بود که ما داشتیم سر فصلی به نام سلامت اجتماعی داشته باشیم و خوشبختانه این سرفصل را دیدند ولی بد جایی دیدند آقای دکتر دقیقاً دادند به وزارت کشور وزارت امنیت داخلی وقتی موضوع سلامت اجتماعی میرود تحت مدیریت جایی که شورای تامین زیر نظرشان است دیگر شما نمی‌توانید خیلی با رویکرد اجتماعی کار بکنید اشتباه دیگر‌‌ این ماده این بود که هدف‌گذاری‌هایی کردند که این هدف‌گذاری از همین الان قابل تحقق نیست این یعنی سیاست‌گذاری اشتباه در حوزه‌ی سرمایه اجتماعی یک جدولی برای آن گذاشتند که جالبه که خود شما حتماً بیشتر از من استحضار دارید ولی بعد از آن چیزی نگفتند که سرمایه اجتماعی را چهجوری می‌خواهند افزایش بدهند یا در لایحه‌ی اولی که دولت رونمایی کرد 25 درصد کاهش آسیب‌ها بود که در برنامه‌ی ششم هم متاسفانه عین همین عدد بود که بعد مجبور می‌شدیم عدد سازی کنیم فرمول‌ها را تغییر بدهیم که بگوییم ما کاهش دادیم. بهبود شاخص آسیب‌ها یعنی چی یعنی هیچ از همین الان من به شما می‌گویم که آخر برنامه‌ی هفتم گزارش می‌دهند این بهبود اتفاق افتاد که اصلاً قابل ارزیابی نیست پس هدف‌گذاری‌هایی که کردند اصلاً قابل ارزیابی و قابل تحقق نیست یا کاهش 10 درصد جرم، ما هر روز داریم عناوین مجرمانه تولید می‌کنیم کاهش 10 درصد جرم رویای منه نه اینکه قابل تحقق باشد، برنامه حتماً باید قابل تحقق باشد. نکته‌ی بعدی که در برنامه‌ی هفتم به نظر من ظلم کردند و من این را در گفت و گوهایم در تلویزیون در نشست‌هایی که داشتم به صراحت گفتم این بود که ما عملاً با مفادی که در برنامه‌ی هفتم گذاشتیم همه چیز را وصل کردیم به وزارت کشور و شورای اجتماعی سازمان اجتماعی یعنی ما گفتیم کنترل- کاهش آسیب‌ها اصلاح بشه اصلا سندی وجود ندارد آقای دکتر که بخواد اصلاح شود قرار بود بر اساس برنامه‌ی ششم سندی نوشته شود حالا یه پول چند میلیاردی گرفتند آخرش یه چیزی نوشتند که آدم وقتی متن آن را می خواند مسخره‌است واقعا تمسخر کامل‌ترین کلمه‌ای که می‌شود برای آن به کار برد ، بعد تازه میگوییم آن سندی که تازه به این شکل هست اصلاً ابلاغ نشده و قانونی نیست، اعتیاد برای خودش ستادی دارد سابقه‌ای دارد خودش کلی اسناد مرتبط با خودش را دارد اصلا اعتیاد سند جدید نمی‌خواهد. یا مثلاً مترقی‌ترین سند برای حوزه‌ی حاشینه نشینی سال 93 در هیئت دولت تصویب شد. یعنی کاری کردیم که تمام شوراها و سازمان‌ها را بی‌خاصیت کنیم چرا چون نگاه تمرکز گرا در مجموعه‌ی وزارت کشور وجود دارد در این حوزه وزارت کشور وزارت امنیت داخله باید ظرفیت سازی بکنند نه تولی‌گری و اتفاقاً من به شدت نگران این موضوعاتم ضمن این که اصلا دیگر تکرار اون ماده ضرورتی نداشت که دوباره برای برنامه هفتم داشته باشیم.

مثلاً بروز رسانی اطلس آسیب‌ها این اصلاً نیاز به ماده قانونی در برنامه‌ی هفتم ندارد دیگر حتی موضوع کودکان کار و خیابان. آقای دکتر ما کلی قانون حمایت از اطفال و نوجوانان داریم که بزرگترین پشتوانه برای کودکان کار و خیابان تازه آیین نامه هم داریم ما اصلاً نیاز به قانون در حوزه کودکان کار نداریم ما در برنامه‌ی ششم گذاشتیم 25 درصد کاهش واقعاً تحقق پیدا کرد؟ عدد 25 درصد کاهش کمکی نمی‌کند. بله در سال 98 برنامه‌ی چهارم باید می‌آمد چون واقعاً در برنامه‌ی چهارم اصلاً آسیب‌ها وارد برنامه نمی‌شد خود شما بیشتر از من استحضار دارید من مسئول پیگیری بخش آسیب‌های اجتماعی در برنامه‌ی چهارم در سازمان برنامه بودیم ابلاغ هم داشتیم ولی بعد از اون ما ساز و کار داریم کل قانون داریم مشکل ما اینه که اجرا نمی‌شود بله سلامت اجتماعی اومد یک نوآوری بود در عرصه قانون‌گذاری حتی در سیاست‌های کلی نظام هم کلمه‌ی ارتقای سلامت اجتماعی اولین بار به کار گرفته شده اینها اتفاقات خوبی‌ست ولی خروجی که در لایحه آمده هیچ کمکی به حوزه‌ی اجتماعی نمی‌کند. من این را بارها و بارها گفتم به مجمع گفتم به جاهای مختلف گفتم به افکار عمومی گفتم در رسانه برنامه‌های متعدد با حضور نمایندگان و غیره گفتم.

نکته‌ای که آقای دکتر به نظر من اهمیت دارد این است که اگر برنامه زمینی نباشد برنامه اجرا نخواهد شد چرا میگوییم برنامه‌های توسعه بیش از 20 درصد اجرا نشد بیش از 30 درصد اجرا نشد برای اینکه برنامه زمینی نیست. دوستان عزیز آخرین سرشماری ما سال 95 بود آیا کیفیت جمعیت ما در سال 1403 با سال 95 یا 94برابره؟ کلی شرایط جامعه تغییر کرد رسانه‌، کرونا، فضای مجازی، اعتراضات، مطالبات همه چیز تغییر کرده سبک زندگی و نوع ارتباطات و... هم تغییر کرده است.

ما یه برنامه را نوشتیم بدون لحاظ کردن جمعیت خب این برنامه به نظر من هیچ کمکی نمی‌کند در این روزا یا مثلاً مثال می‌زنم موضوع زنان سرپرست خانوار موضوع وزارت تعاون کار رفاهه گفتند شورای اجتماعی کشور بنویسد، موضوع طلاق به شورای انقلاب فرهنگی داده شد طلاق چه ربطی به به شورای انقلاب فرهنگی دارد؟

ما یه شورای عالی رفاه داریم شورای عالی پیشگیری از وقوع جرم داریم به اندازه‌ی صد و خورده‌ای شورا هم داریم در ایران گرچه عمدتاً بی‌خاصیت هستند ولی عملاً اومدیم دربرنامه‌ی هفتم همه را تعطیل کنیم همه چیز را بدهیم دست یه جایی که کار امنیتی دارد می‌کند چه بخواهیم چه نخواهیم وزارت کشور وزارت امنیت داخله است مدیریتش با امنیت داخله است. ما آمدیم ظرفیت اجتماعی را گذاشتیم کنار رفتیم سمت ظرفیت‌های امنیتی و اتفاقا امنیتی کردن مسائل اجتماعی یک مسئله‌ی جدیست ما نباید این مسیر را برویم این تجربه را داریم این اشتباهات در واقع انجام دادیم دراین حوزه و برنامه هفتم دارد تمام تشکلات و سازمان‌ها را بی خاصیت می‌کند. علی‌رغم اینکه ماده ۸۵ آمده ولی برایند آنچه که مصوب شد بی‌خاصیت کردن تمام شوراها اسناد و تشکل‌هایی بود که در این حوزه مسئولیت داشتند.

نکته‌ی بعدی در مورد نوآوری، اورژانس اجتماعی یک نوآوری بود پایگاه خدمات، نوآوری بود حتی ورود به سامانه‌های خدمات از راه دور، نوآوری بود مداخلات تلفنی، نوآوری بود گروه‌های همیار، نوآوری بود ما در انجمن یه پروژه‌ای را شروع کرد که ناکام ماند به دلایلی، به نام ایده‌های اجتماعی نو، بعد من در بهزیستی این را اجرا کردم در مواد مخدر ریاست جمهوری 27000 ایده اومده بود آقای دکتر یادم است در مشهد یک رفتگر، کمیته‌ی علمی ایده‌اش را ایده‌ی برتر اعلام کرد.

من فرمایش شما را کاملاً می‌پذیرم ما دو دهه است که نوآوری‌های جدید اثربخش نداشتیم هر آنچه داریم عمدتاً زمانش برای سال 78 است حالا میایم روتوش می‌کنیم و می‌گوییم یه جایی نوآوری کردیم. نوآوری بدون پشتوانه اتفاقا آثار تخریبیش به مراتب بیشتر خواهد بود چون نوآوری‌ها باید کمک بکنند به پاسخ دادن به یک نیاز یا مطالبه یا فرایند اجرای کار را تسهیل بکند خیلی جاها این اتفاق نیفتاد در سامانه‌های تلفنی این اتفاق افتاد اما عمدتاً ریشه‌ی همه‌ی این‌ها سال 78و 79 بود بعد از اون زمان به بعد دیگر خیلی خلاقیت به معنای واقعی دراین حوزه نداشتیم حتی جاهایی پس رفت هم داشتیم.

دکتر حسینی فر

آقای دکتر اگر لازم می‌دانید برگردیم به موضوع اصلی از مصادیق کمی فاصله بگیریم جمع‌بندی بفرمایید که در زمان مقرر بتوانیم جلسه را هم به پایان برسانیم.

دکتر موسوی چلک

ببیند خانم دکتر ما در چند تا حوزه می‌توانیم با هم کار کنیم در بحث نظریه‌ها بود، بحث روش بود، بحث سازمانی بود، بحث حوزه‌ها بود، بحث سیاست گذاری بود، بحث پژوهش بود. یک جایی انباشت اطلاعات جامعه شناسان در تحلیل‌های نظری بیشتر است یه جایی مددکاران اجتماعی اطلاعات بیشتری دارند.

یک جایی جامعه شناسان نیاز احساس می‌کنند مددکاران می‌توانند برنامه‌های مداخله‌ای داشته باشند یک جایی مددکاران نیازها را احساس می‌کنند و نیازمند یک پشتوانه‌ی نظری هستند یک جایی برای نظریه سازی یا تولید دانش بومی ما نیاز به تعامل با همدیگر داریم یک جایی برای ایجاد حساسیت و حساس سازی نیاز به کار مشترک داریم و یک جایی برای ارائه‌ی برنامه‌های اجرایی به صورت مشترک، برنامه‌هایی که هم مبانی نظری داشته باشند و هم فرایند اجرایی. اعتقاد من این است که هیچ رشته‌ای به اندازه‌ی مددکاری و جامعه‌شناسی به همدیگر نزدیک نیستند گرچه در یک موضوعی مثل خودکشی حتماً باید روانشناس و روانپزشک هم باشد و یا در موضوعی مثل خانواده و طلاق همکاران قضایی هم باید باشند. ولی هیچ رشته‌ای به اندازه‌ی مددکاری اجتماعی و جامعه‌شناسی به هم دیگر در واقع نمی‌توانند کمک بکنند چه در تبادل اطلاعات چه در ایجاد حساسیت چه در انجام پژوهش و چه در حوزه‌های سیاست‌گذاری.

دکتر حسینی فر

با شما هم نظر هستم و بسیار خوشحالم که این نشست که از ابتدای تاسیس گروه جامعه شناسی کاربردی یکی از برنامه‌های این گروه بود در نهایت به برگزاری این نشست با شما انجامید. گروه جامعه شناسی کاربردی یکسال است که تاسیس شده و می‌شود گفت اولین نشست‌هایی است که دارد برگزار می‌کند و به نظر من جامعه شناسی کاربردی نگاهش بسیار می‌تواند نزدیک باشد به مددکاری و همانطور که شما فرمودید این ارتباط بین رشته‌ای می‌تواند هم به مددکاری و هم به جامعه شناسی کمک بکند تا بتواند بخشی از مسائل کشور که همان بحث مسائل اجتماعی است را حل بکند که از نظر ما جامه شناسان بسیار حائز اهمیت می باشد و نسبت به سایر مسائل ریشه‌ای تر است. هرچند که از نظر سیاست‌گزاران ممکن است اینگونه نباشد ولی از نظر ما چیزی مهم تر از مسائل انسانی و اجتماعی در یک جامعه وجود ندارد و زمانی که نسبت به آن‌ها بی اهمیت باشیم در واقع به کل جامعه بی اهمیت خواهیم بود و به نظر من از آنجایی که مددکاری اطلاعات به روز و بسیار زیادی را در ختیار دارد می‌تواند به عنوان نزدیکترین علم به جامعه شناسی در حل این مشکلات به شکل سریع‌تر و ریشه‌ای کمک کند و اگر در سیاست‌گذاری‌ها هم نقش داشته باشد می‌تواند در سطح کلان هم به رفع مسائل کمک بکنند.



زیر مجموعه: گزارش نشست ها

دسته: گزارش نشست کارگروه جامعه‌شناسی کاربردی

آخرین به روز رسانی در 23 آبان 1402

نامی زیباتر از یلدا وجود ندارد/تصمیماتی بگیریم که مردم برای ما «چکه» بزنند

نامی زیباتر از یلدا وجود ندارد

سید حسن موسوی‌چلکسید حسن موسوی‌چلک

یکی از مسئولیت‌های مهم مدیران در هر جامعه‌ای استفاده از نمادهای فرهنگی، سنت‌ها، آیین‌ها، جشن‌ها و... برای افزایش تعلق اجتماعی در هر جامعه‌ای محسوب می‌شود و جامعه ما هم از این قضیه مستثنا نیست.

از جمله این آیین‌ها و جشن‌ها و مراسم، شب یلدا و چهارشنبه سوری است که هیچ نامی زیباتر از شب یلدا وجود ندارد. در واقع کلمه «یلدا» همیشه پیام‌آور محبت و دوستی بین مردم است. یلدا با جشنی عجین شد که از نیاکان ما به ما رسیده و عاملی است برای تقویت ارتباط اعضای خانواده و ترویج فرهنگ گفت‌وگو و همین‌طور ترویج شادی در جامعه. عین همین چهارشنبه سوری است که چهارشنبه سوری هم آیینی است که با فرهنگ ایران باستان ما عجین شده و مردم این روز را هم به‌واسطه کارکردهای اجتماعی که دارد، جشن می‌گیرند و گرامی می‌دارند فارغ از هرگونه مسائل و شرایطی که در جامعه وجود داشته باشد. حتی در همین ایامی که به واسطه کرونا و موضوعات دیگر هم شرایط خوبی را در جامعه نداشتیم، ولی مردم این دو مناسبت را فراموش نکردند گرچه شیوه برگزاری و تکریم این دو مناسبت در شرایطی که عموم مردم درگیر نگرانی و بحران بودند، متفاوت بودند ولی در چشم مردم بود و فراموش نشد. اخیرا مصوبه‌ای را درگزارش‌ها دیدم که شورای عالی فرهنگ مبنی بر تغییر نام این دو مناسبت داشته است. تجربه نشان داده که این نوع نامگذاری‌های دستوری اولا در بین مردم جا نخواهد افتاد. تمام شبکه‌های رسانه‌ها را هم به این سمت بیاوریم، نمی‌توانیم نامش را حذف کنیم ضمن اینکه آیین‌هایش هم حذف نخواهد شد. پس نه نامش و نه آیین‌هایش حذف می‌شود. چرا به خودمان زحمت می‌دهیم مصوبه‌ای تصویب کنیم که غالب افکار عمومی آن را نمی‌پذیرند. به همین دلیل پیش بینی می‌کنم امسال، هم شب یلدا و هم چهارشنبه‌سوری بیشتر مورد توجه قرار خواهد گرفت. لذا قبل از هر نوع تصمیم گیری برای تغییر نام یک رسم، آیین و جشن که با گوشت و پوست و خون مردم در جامعه عجین شده، باید کار کارشناسی انجام دهیم و بدانیم که این تصمیم چه واکنش‌هایی را توسط مردم در پی خواهد داشت و بعد تصمیم بگیریم. بعضی نام‌ها مثل یلدا و چهارشنبه‌سوری نه با پول و نه با قانون تغییر نخواهد کرد حتی اگر در یک مصوبه‌ای این عنوان‌ها و مناسبت‌ها نامشان تغییر پیدا کند. لذا ‌ای‌کاش اینگونه تصمیم نمی‌گرفتند. با حذف عنوان یلدا از برگه تقویم یا چهارشنبه سوری نه یلدا حذف خواهد شد و نه چهارشنبه‌سوری لذا عرض خود می‌بری و زحمت ما می‌داری! همان‌طور که سیزده بدر همان سیزده بدر باقی ماند و نه روز طبیعت مورد پذیرش قرار نگرفت. بگذاریم این مراسم که هیچکدام رنگ و بوی سیاسی و حتی قومیتی ندارند و هیچ مغایرتی هم با مبانی فرهنگی ما ندارند، با همان نام باقی بماند. بعضی دستکاری‌ها به نوعی تقابل با مردم و آیین و ریشه تعبیر می‌شود و این نوع تعبیرها می‌تواند مشکلات دیگری هم ایجاد کند. به نظر می‌رسد کارهای مهم‌تری در حوزه‌های فرهنگی داریم که با تغییر نام یلدا و چهارشنبه‌سوری هیچگاه نمی‌تواند رزومه خوبی در عرصه کار فرهنگی باشد. باید منتظر باشیم تبعات این تصمیم گیری را در شب یلدا و چهارشنبه‌سوری ببینیم. گرچه اعتقاد دارم باید بلندترین روز سال را هم به اسم روشنا نامگذاری می‌کردند. لذا برداشتم به عنوان فردی که به حوزه‌های فرهنگی هم علاقه دارم و کارکردهای این حوزه را در ایجاد نشاط، سلامت اجتماعی و مهربانی اجتماعی تا حدودی می‌دانم، می‌خواهم بگویم که‌ ای‌کاش به جای این نوع تصمیم گیری‌ها تصمیماتی بگیریم که مردم را شادتر بکنیم و مردم از تصمیم ما حمایت کنند. ما مازندرانی‌ها وقتی می‌خواهیم کسی را تشویق کنیم، می‌گوییم چَکَه زدند. تصمیماتی بگیریم که مردم برای ما چکه بزنند نه اینکه نسبت به تصمیم‌های ما به صورت کلامی یا غیرکلامی، واکنش‌هایی نشان دهند.

* سیدحسن موسوی چلک

رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران

منبع: روزنامه آرمان ملی، شماره:1695/ چهارشنبه 24 آبان 1402

زنان بزرگترین قربانیان آسیب های اجتماعی

طی پنج سال اخیر شمار بانوان سرپرست خانوار در کشور دو برابر شده است

زنان بزرگترین قربانیان آسیب های اجتماعی

نقش زن در خانواده غیرقابل انکار بوده و باید روی سلامت روان زنان تمرکز بیشتری داشت؛ درواقع آرامشی که زنان می توانند به خانواده و جامعه بدهند بسیار مهم و اثرگذار است

زنان بزرگترین قربانیان آسیب های اجتماعی

بی توجهی ساختاری و فرهنگی به آسیب های اجتماعی، تغییر الگوی جنسیتی این آسیب ها را به دنبال داشته و به سمت «زنانه»شدن درحرکت است.» این هشدار یکی از پژوهشگران و فعالان حوزه زن و خانواده است.

موضوعی که بارها مطرح شده و اخیرا زنگ خطر آن از سوی معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده هم به صدا درآمده است. انسیه خزعلی اعلام کرده «در سال های اخیر شاهد گسترش آسیب ها به ویژه در حوزه زنان و خانواده هستیم» آسیب هایی که چهره ای جهانی و چندوجهی دارد و به دلیل تغییر سطح و مدل زندگی و به واسطه عدم آگاهی لازم، بیشترین ضربه را زنان متحمل می شوند.

نظر به وسیع بودن ابعاد این آسیب ها و گسترش روزافزون آن و با توجه به اینکه به صورت مستقیم عملکرد فرد و جامعه را به مخاطره می افکند، باید به عنوان یک دغدغه مهم در دستور کار سیاست گذاران و برنامه ریزان باشد. گسترش نرخ طلاق و تکدی گری، ابتلا به اعتیاد و مصرف روزافزون سیگار نشان از افزایش مسائل اجتماعی در جامعه دارد که در این میان پایین آمدن سن اعتیاد و زنانه شدن این پدیده بیش ازپیش مشاهده می شود.

امروزه زنان بزرگترین قربانیان آسیب های اجتماعی در سطح جهان به شمار می روند. «بر پایه گزارش اداره مواد و جرائم سازمان ملل، نسبت زنان در جمعیت مصرف کننده مواد از 10 درصد در کشورهای آسیایی تا 40 درصد در کشورهای اروپایی تخمین زده شده است.
اگرچه درباره برخی از انواع مواد این تفاوت جنسی، به ویژه در مردان وزنان جوان کاهش داشته، اما با در نظر گرفتن 16 تا 38 میلیون مصرف کننده مواد مخدر در جهان تعداد زنان مصرف کننده مواد قابل توجه است. در ایران هم بیشترین اطلاعات درباره آمار زنان معتاد مربوط به گزارش های آماری سازمان بهزیستی در سال های اخیر است که اطلاعات تمامی مراجعه کنندگان به مراکز درمانی سراسر کشور را شامل می شود. در این گزارش ها زنان 10 درصد از مجموع معتادان در ایران (2 میلیون و 800 هزار نفر) را تشکیل می دهند.» (استناد به آمار خبرگزاری ایرنا در سال 1399) .

مشکل اقتصادی زنان سرپرست خانوار، دریچه ای برای نزدیک شدن به آسیب های اجتماعی

ناکافی بودن حمایت های دولتی از زنان سرپرست خانوار، آنان را با موقعیت دشواری مواجه کرده و بعضا به دلیل فقر و انزوای اجتماعی در دام اعتیاد و دیگر آسیب ها گرفتار می شوند. مهم ترین مشکل این زنان، ایفای نقش های دوگانه داخل و خارج از خانه است. ایفای نقش مادری، رسیدگی به امورات منزل و خانه داری، تلاش برای کسب فرصت های شغلی مناسب که در اغلب اوقات بسیار نادر است و انجام فعالیت های اقتصادی چه در سطح کارهای خدماتی و پاره وقت و چه در سطوح بالاتر؛ فشار مضاعف ایجاد می کند که می تواند اثرات بلندمدت بر جسم و روان این زنان باقی بگذارد.

طی پنج سال اخیر شمار بانوان سرپرست خانوار در کشور دو برابر شده است، زنانی که بسیاری از آن ها مهارت و سواد کافی را برای ورود به جامعه ندارند و به دلایل زیرساختی بی شمار ازجمله عدم برنامه ریزی مناسب برای رسیدگی و توانمندسازی آن ها «جامعه نیز به آن ها روی خوش نشان نمی دهد.» این تعبیر حسین مهاجر، پژوهشگر اجتماعی است که تاکید می کند: «این زنان از عرف های اشتباه و محدودیت و فقر آسیب دیده اند و کمک های دولتی هم در حد مستمری های کمیته امداد و بهزیستی و یارانه است.

بر کسی پوشیده نیست که مبالغ پرداختی از سوی این سازمان ها برای داشتن زندگی مرفه کافی نیست و 70 درصد از زنان سرپرست خانوار درآمدی ندارند.»این پژوهشگر به گروهی از زنان سرپرست خانوار اشاره دارد که همسر در کنارشان حضور دارد، اما به دلایلی مانند بیماری جسمی و روانی یا عوامل دیگر امکان تامین معاش زندگی را ندارند که شوربختانه بیش ترین و شایع ترین آسیب ها نیز متوجه این گروه از زنان است چراکه افزون بر فرزندان که مشکلاتی با ابعاد گسترده دارند، مشکلات نگهداری از همسر بیمار هم به آن افزوده شده است و طبیعتا موانع مربوط به فرصت های شغلی که پایه و اساس ورود زن سرپرست خانوار به فقر اقتصادی و مالی است، می تواند دریچه ای برای نزدیک شدن به آسیب های اجتماعی باشد.»
این مسئله سرآغازی برای ورود به چرخه فقر و به دنبال آن بروز ناامیدی و افسردگی و بیماری های روان تنی و مانند آن است. در این میان بخشی از زنان هم به شغل هایی تن می دهند که علاقه ای به آن ندارند. این موضوع ازنظر حسین مهاجر، سبب بروز سرخوردگی و آسیب های جدی می شود: «برخی از آن ها گاه و لاجرم به قاچاق و کار های خلاف روی می آورند، فرآیندهایی که محکوم به شکست است و دیر یا زود آن ها را به چرخه های ژرف تری از آسیب های اجتماعی وارد می کند.»

آسیب های جامعه، زنانه و مردانه ندارد؟

الهام محمدی، مددکار اجتماعی از زاویه دیگری به این مسئله می نگرد و تلویحا از دسته بندی آسیب های جامعه در قالب مجزای زنانه و مردانه پرهیز دارد. مطابق تعریف او، آسیب های اجتماعی به معنای انحراف از هنجارهای جامعه است و این انحراف می تواند هم از سوی مردان و هم زنان صورت پذیرد. برای نمونه در مورد اعتیاد هر دو جنسیت می توانند به آن گرفتار شوند، بنابراین گفتن اینکه آسیب های اجتماعی ویژه زنان است و یا در میان زنان بیشتر اتفاق می افتد تعبیر درستی نیست.
محمدی می گوید: «به نظرم باید این گونه به بحث بپردازیم که آسیب های اجتماعی در میان زنان و دختران به شکلی باعث می شود که آن ها پیامدهای منفی بسیاری را تجربه کنند. اگر این تعبیر را بپذیریم آن موقع می توانیم بگوییم که اعتیاد و یا طلاق، به نسبت مردان، برای زنان اثرات ویرانگری دارد.»
این مددکار اجتماعی در خصوص عوامل موثر بر تشدید آسیب های زنان عنوان می کند: «یکی از مواردی که سبب می شود میزان آسیب های اجتماعی در میان زنان و دختران شدیدتر باشد، این است که زنان کمتر به سراغ دریافت خدمات می روند. برای مثال زنانی که درگیر اعتیاد هستند، باوجود خطرات فراوان اما به دلیل ارزش های اجتماعی و برچسب زنی ها کمتر به سراغ دریافت کمک می روند. درحالی که جامعه با آسیب ها و مسائل مردان بیشتر مدارا می کند! از طرف دیگر امکانات و خدمات و تسهیلاتی که برای زنان وجود دارد به نسبت مردان کمتر است. اگرچه بیشترین افراد مبتلابه آسیب هایی نظیر اعتیاد را مردان تشکیل می دهند اما برنامه هایی که برای زنان در این حوزه تدبیر شده مختص آن ها نیست. خدمات معمولا به شکلی تعریف می شود که مختص گروه های خاص باشد.»محمدی با اشاره به اهمیت و ضرورت پرداختن به آسیب های زنان، بیان می کند: «در خانواده ای که در آن مرد اعتیاد دارد زن به دلیل فرزندانش به نحوی سعی می کند آن را رفع ورجوع کند و درواقع ظاهر خانواده حفظ می شود.

درحالی که اگر زن در خانواده ای دچار اعتیاد شود تاثیراتش به مراتب به دلیل تاثیراتی که بر فرزند پروری دارد و یا به دلیل نقش های عاطفی که وی در محیط منزل دارد، بیشتر است. به طوری که می توان گفت در این شرایط آن خانواده زودتر به فروپاشی و از هم گسستگی منجر می شود.»این مددکار اجتماعی راهکار کاهش و یا مقابله با آسیب ها در گروه زنان را ارائه خدمات به آن ها دانسته و خاطرنشان می کند: «هرچند هنجارها و ارزش های اجتماعی باعث می شوند زنان کمتر کمک بخواهند اما باید دسترس پذیری بیشتری برای خدمات به آن ها فراهم شود. همچنین آموزش خانواده و غربالگری کاملا مصرانه آسیب ها در گروه زنان و دختران بسیار مهم است و باید در مدارس سیستم غربالگری آسیب ها اجرا شود.
خیلی از نوجوانان اکنون اعتیاد و مصرف سیگار را شروع کرده اند.» آن طور که رئیس دبیرخانه ستاد کشوری کنترل دخانیات وزارت بهداشت می گوید، مقایسه مصرف دخانیات در گروه سنی 18 تا 24 سال در سال 1400 نسبت به مطالعه قبلی در سال 1395، حاکی از آن است که مصرف روزانه سیگار در زنان این گروه سنی 190 درصد افزایش یافته و این در حالی است که به گفته محمدی، «مدارس و به طورکلی مراکز آموزشی هوشیاری لازم را ندارند. چنانچه سیستم غربالگری خوب و دقیقی در برخی از نهادها مثل آموزش وپرورش وجود داشته باشد، می توان به مقدار قابل ملاحظه ای افرادی که مستعد درگیری به آسیب های اجتماعی هستند را شناسایی کرد. نقش مددکاران اجتماعی نیز در شناسایی و کمک به حل مسائل و مشکلات این افراد بسیار پررنگ است و باید بیش ازپیش از پتانسیل این گروه ها استفاده شود.»

زنان کمتر مرتکب جرم می شوند؟

فروریختگی فرهنگی، بالا رفتن هزینه های زندگی، طلاق و اعتیاد در جوامع مختلف از دلایلی است که موجب شده زنان هم مرتکب جرائمی مانند کلاهبرداری، قاچاق، قتل و سرقت شوند.
این عبارت گوشه ای از اظهارات سیدحسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران است که دو دیدگاه را مطرح می کند، «یک دیدگاه که معتقد است، زنان به عنوان بخشی از جامعه، تحت تاثیر عوامل متعدد و با توجه به خصوصیاتی که دارند، دست به ارتکاب جرم می زنند؛ ولی بااین حال آمارها حاکی از این امر بوده که نرخ بزهکاری زنان در سرتاسر جهان کمتر از مردان است. اما گروهی دیگر معتقدند، این گفته زمانی درست است که زنان نقش و جایگاه کمتری نسبت به مردان در جامعه داشته باشند؛ با توجه به تحولات و تغییرات جهانی، آنان بیشتر در جامعه حضور دارند و کمتر از مردان مرتکب جرم نمی شوند.

باید این موضوع را هم در نظر گرفت که زنان با توجه به خصوصیات بدنی و جسمی خود، دست به هر جرمی نمی زنند، بلکه مرتکب جرائمی می شوند که با خصوصیات آنان مطابقت داشته باشد.»موسوی چلک، در ادامه از افزایش آسیب های اجتماعی خبر داده و می گوید: «این موضوع سال هاست در جامعه روند رو به رشدی دارد؛ به گونه ای که مقام معظم رهبری سال 95 طی جلسات آسیب های اجتماعی به صراحت اعلام کردند: «باید نگران باشیم. در این مورد 20 سال عقب هستیم.» آسیب های اجتماعی خاص سال های اخیر نیست و از قبل وجود داشته است؛ مهارت های فردی برای ورود به جامعه و داشتن زندگی سالم، وجود شرایط در حوزه اقتصادی، فرهنگی و ویژگی های فردی، خانوادگی و عوامل اجتماعی در این مورد اثرگذار بوده است. ظهور و بروز آسیب های اجتماعی در کشور متفاوت است و گاه می بینیم یک موضوع بیشتر و موردی دیگر، کمتر شیوع پیدا می کند. اما آنچه امروز بیشتر تجربه می کنیم، تنوع آسیب های اجتماعی و جرائم به خصوص در حوزه مواد مخدر، خطرناک شدن مصرف مواد به دلیل گرایش به مواد صنعتی و شیمیایی و مشهودتر شدن جرائم و خشونت ها در زنان است؛ اما بالاترین فراوانی و بالاترین نسبت جرائم را همچنان مردان جامعه دارند. مشاهده می کنیم که دخترها و پسرها از سنین پایین سیگار استعمال می کنند که به راحتی نمی توان این موضوع را نادیده گرفت.»

افزایش گرایش زنان به مصرف مواد دخانی

مصرف موادمخدر از دیرباز عملی مردانه محسوب شده و تریاک به عنوان ماده مخدر سنتی در جمع های مردانه یکه تازی کرده است؛ اما امروزه با ورود مخدرهای جدید، هم تریاک تا حدودی از گردونه مصرف خارج شده و هم برخی از زنان پادررکاب مردان گذاشته و وارد این عرصه شده اند.

موسوی چلک دراین باره به ایمنا می گوید: «مخدرهای جدید در سال های اخیر گوی رقابت را از مخدرهای سنتی ربوده است و بعد از جولان دادن در بین مصرف کنندگان مرد، اکنون به جمع های زنانه ورود پیداکرده است و روزبه روز دامنه مصرف آن افزایش می یابد. بر اساس آمارهای جهانی، اعتیاد در زنان عوارض خطرناک تری نسبت به مردان ایجاد می کند. برای مثال فاصله زمانی نخستین تجربه مصرف مواد مخدر و روان گردان تا تزریق در زنان، به طور متوسط دو سال به طول می انجامد؛ درحالی که این زمان در مردان حدود هشت سال است. با این حساب زنان 6 سال زودتر از مردان به ورطه وابستگی شدید که درمان آن سخت تر و عوارض جسمی، روانی و اجتماعی آن نیز به مراتب بیشتر است، کشیده می شوند.

آمارها نشان می دهد که گرایش زنان به مصرف مواد دخانی به ویژه سیگار و قلیان، روبه افزایش است و این زنگ خطری برای سلامت جامعه تلقی می شود. از حدود صدسال پیش یعنی زمانی که شرکت های دخانیات زنان را با تبلیغات فریبنده هدف خود قراردادند، تعداد زنان سیگاری روبه افزایش است. متاسفانه زنان ایرانی نیز از این قاعده مستثنی نیستند و آمار گرایش زنان و دختران کشور به مصرف مواد دخانی، روبه افزایش است.

این راهم باید در نظر داشت که اعتیاد زن به شدت آسیب زننده تر از اعتیاد مرد است. وقتی یک زن در خانواده درگیر اعتیاد شود، ابتدا کانون خانواده دچار فروپاشی می شود و نمی تواند به وظایف مادری و همسری خود عمل کند. انگ اجتماعی اعتیاد زنان بیشتر از مردان است و خانواده معمولا سریع تر زن معتاد را طرد می کند. جامعه در مقابل جرمی که زنان با آن درگیر می شوند برای پذیرش و بازتوانی، مقاومت دارد. جامعه یک مرد معتاد را راحت تر از یک زن معتاد می پذیرد. همه این موارد باعث می شود که نگران این شرایط باشیم. همچنین تمایل زنان معتاد برای درمان، کمتر و احتمال بازگشت به سمت مواد مخدر پس از درمان در آن ها 19 درصد بیشتر از مردان است.»

رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران تاکید می کند: «اعتیاد یا خشونت و بزهکاری زنان در سنین پایین، می تواند نشانه ناکارآمدی مدیریت اجتماعی و تحت تاثیر مدیریت فرهنگی و اقتصادی در کشور باشد. در این شرایط به طور طبیعی باید روی موارد تعیین کننده و موثر تمرکز کرد. علاوه بر این، وجود مهارت هایی همچون تاب آوری، مداخله در بحران، حل تعارض، مهارت ارتباطی، کنترل خشم، تصمیم گیری، حل مسئله، خودمراقبتی و سایر مهارت های داشتن یک زندگی سالم برای تصمیم گیری در شرایط سخت، بسیار مهم و تعیین کننده است.

اما کارکرد نهادهای آموزشی روی این مهارت ها بسیار اندک است.»موسوی چلک در خاتمه با اشاره به اینکه در سیاست های کلی تحول در نظام آموزش وپرورش، روی موضوع سبک زندگی و آموزش مهارت های ارتباطی و پیشگیری از آسیب های اجتماعی تاکید جدی می شود، بیان می کند: «این موضوع در عمل اتفاق نمی افتد. به همین دلیل در آموزش وپرورش کشور آموزش مهم تر از پرورش است. آموزش وپرورش بهترین بستر برای ارتقای سلامت روان اجتماعی است؛ به این واسطه که سه ضلع مثلث یعنی دانش آموزان، اولیای مدرسه و خانه با یکدیگر در ارتباط هستند و هرچقدر روی این موضوع سرمایه گذاری کنیم آینده کشور را تضمین می کنیم. علاوه برنهاد آموزش وپرورش و دانشگاه، باید رسانه ها و تشکل های غیردولتی هم فعال باشند؛ نباید ظرفیت ها را برای پیشگیری از آسیب های اجتماعی از دست بدهیم. باوجود خانواده بانشاط تر، می توانیم جامعه بهتری داشته باشیم.
نقش زن در خانواده غیرقابل انکار بوده و باید روی سلامت روان زنان تمرکز بیشتری داشت؛ درواقع آرامشی که زنان می توانند به خانواده و جامعه بدهند بسیار مهم و اثرگذار است.»

منبع: پایگاه خبر تحلیلی علمی روانشناسس ایران_میگنا) دوشنبه 15 آبان 1402 به نقل از : روزنامه رسالت

«دنبال میانجی باشیم، نه تبعیض»

یادداشت آرمان ملی:

«دنبال میانجی باشیم، نه تبعیض»

به جاى اینکه دنبال تبعیض باشیم باید دنبال فضایى باشیم که نقش میانجى را ایفا کنیم تا اگر اختلافى هم وجود دارد با وجود میانجى ها برطرف شــود نه اینکه فضایى ایجاد کنیم که نه تنها روى همبستگى تاثیرگذار نیست بلکه تنش را افزایش مى دهد. اخیرا صحبتى از خانم کارشناســى در یکى از شبکه هاى تلویزیونى مطرح و تیتر آن با این مضمون منتشــر شــد که چرا به افرادى که ممکن است از نظر گرایش و حزب سیاسى حتى مخالف رویکرد سیاســى صداوسیماست تریبون داده اید؟ این درحالى است که یکى از وظایف رسانه ملى و انتظاراتى که از آن مى رود این اســت که بتواند به افراد با طیف گرایش هاى سیاسى متفاوت، فرصت هاى برابر دهد گرچه الان این فرصت ها خیلى هم برابر نیست ولى آن گروه ها هم باید بتوانند دیدگاه هاى خودشان را در حوزه هاى مختلف بیان کنند. اینکه گروهى احساس مالکیت در رسانه کند، ملى بودن رسانه زیر سوال مى رود و طبیعتا خود این مى تواند اعتماد مردم نسبت به رسانه داخلى و صداوسیما را کمتر کند. همان طور که در صحبت هاى خود مسئولین صداوسیما هم بود که رغبت مردم به صداوسیما نسبت به قبل روند افزایشى نداشته اســت. موضوعى که کارشناسان به کرات و با زبان ها و شــیوه هاى مختلف بیان کرده اند. آنچه مهم است اینکه رسانه ملى باید فرصتى براى بیان دیدگاه هاى افراد مختلف باشد. اینکه ما رسانه را براى یک دوره خاص بخواهیم درحالى که رسانه باید رســانه همه مردم باشــد، نگاهى تبعیض آمیز است و طبیعتا هرجایى که افراد احســاس کنند تبعیض قائل مى شــوند یا مورد تبعیض واقع شده اند، حس خوبى نسبت به آن فضا نخواهند داشت. چون تبعیض آزاردهنده است حتى حس تبعیض آزاردهنده است. نکته اى که در شرایط فعلى اهمیت دارد، اینکه فضا به گونه اى است که ما بیش از هر چیزى نیاز به همبســتگى و وفاق ملى داریم. هر نوع رفتارى که فاصله ها را بیشتر کند در نهایت امنیت را در جامعه تهدید مى کند. ما امروز به جاى اینکه به دنبال این باشــیم که این فاصله ها را افزایش دهیم باید به دنبــال فضایى براى پذیرش تنوع باشیم. آنچه در کلیپى که منتشر شــد به صراحت مشخص است؛ قائل نشدن به تنوع و پذیرش تنوع در جامعه اى است که ما داریم در آن زندگى مى کنیم. اگر قرار بود براى یک گروه خاص باشد، طبیعتا رسانه ملى نمى شد. لذا خود مســئولین رســانه هم باید تدبیر کنند تا از تریبون رسانه، فضایى که صداى تفرقه و تبعیض را نهادینه کند به ضرر همه اســت حتى آن حزبى که فکر مى کند قدرت را در دست دارد. این نوع فضاها، نادیده گرفتن بخشى از مردمى است که در این جامعه دارند زندگى مى کنند و آزردگى خاطر را هم براى سیاســیون و هم براى مردم در افکار عمومى ایجاد مى کند. ما امروز فضاى جامعه مان به گونه اى است که کسى نمى تواند کتمان کند که فضاى وفاق، همدلى و همبستگى نیست. حتى در صورت بروز اختلافات ما نیازمند میانجیانى هستیم تا بتوانند فضا را براى گفت وگوى طرفین و به صورت برابر ایجاد کنند. ما امروز بیش از هر چیزى به میانجیگرهایى نیاز داریم که بتوانند فضاى گفت وگوى برابر را براى طرفیــن ایجاد کنند. صحبت هاى این خانم کارشناس فاصله ها را بیشــتر مى کند و مى تواند سرمایه اجتماعى را در جامعه پایین بیاورد.

منبع: روزنامه آرمان ملی/ شماره1687/ دوشنبه 15 آبان 1402

استراتژی خوب

استراتژی خوب

سید حسن موسوی‌چلکسید حسن موسوی‌چلک

چندی پیش وزیر دادگستری از کوتاه شدن فرایند فرزندخواندگی خبر داد.

یکی از استراتژی های مهم برای حمایت از کودکان بی‌سرپرست، حمایت از کودکان در محیط خانواده یا محیطی شبیه خانواده است. یعنی اینکه هرقدر بچه‌ها از مراکز نگهداری که در ایران و خیلی از کشورها مرسوم است به دور باشند، امکان تلفیق‌شان در جامعه به مراتب بیشتر از زمانی است که قرار باشد در مراکز نگهداری شوند. این از نظر ما به عنوان حوزه تخصصی مددکاری اجتماعی یک استراتژی خیلی خوب است. طبیعتا برای نهادینه کردن این موضوع نیازمند تصویب، اجرا یا بازنگری قوانین هستیم. بر همین اساس، قانونی که سال 92 به عنوان قانون حمایت از کودکان بی‌سرپرست و بدسرپرست تصویب شد، آئین‌نامه‌هایی برای اجرای این قانون تصویب شد. تقریبا 10 سال از تصویب قانون می‌گذرد و در دوره جدید با حضور آقای دکتر کاظمی به‌عنوان معاون وزارت دادگستری و دبیر مرجع ملی که زحمات زیادی در حوزه قانونگذاری از جمله در حوزه کودکان کشید و با همکاری سازمان بهزیستی آئین‌نامه‌ها را بازنگری کرد. این بازنگری‌ها هرقدر در راستای تسهیل حضور کودکان در محیط‌های خانواده و محیط‌های خارج از مراکز نگهداری باشد، بهتر است. ما این تجربه را در قالب اکرام ایتام در کمیته امداد یا نگهداری بچه‌ها در خانه توسط بهزیستی داریم که حتی حمایت‌های یارانه‌ای هم می‌شوند یا حتی امین موقت راهکاری است که قانون آن در سال 92 دیده شده یا بندی از قانون که اجازه می‌دهد دختران مجرد بالای 30 سال بتوانند سرپرستی بچه‌ها را برعهده بگیرند یا خانواده‌هایی که حتی بچه دارند هم بتوانند امکان گرفتن بچه را داشته باشند که از جمله سیاستگذاری‌های خوب است. از آنجا که ظاهرا هنوز این آئین‌نامه تصویب نشده از جزئیات آن اطلاعی در دست نیست و ولی وجه غالب نگاه این است که تا می‌توانند مرکززدایی کنند که خوب است. اما این نکته را مدنظر داشته باشیم که مسئولیت این نوع بچه‌ها به افراد دیگر، حتما نیازمند بررسی صلاحیت‌های افرادی است که قرار است این بچه‌ها را نگهداری کنند از این باب که بچه‌ها خیلی زود از این خانواده به خانواده دیگر نروند که میزان آسیب‌پذیری بچه‌ها بعد از اینکه وابستگی‌های عاطفی ایجاد می‌شود، خیلی زیاد می‌شود. ضمن اینکه خیلی از این بچه‌ها، بچه‌های بدسرپرست هستند و نه بی‌سرپرست؛ به این معنی که والد شرعی و قانونی دارند و اگر تحویل خانواده‌ها شوند و والد برگردد، این وابستگی چه می‌شود؟ اینها ملاحظاتی است که از بُعد اجتماعی- روانی لازم است که مورد توجه قرار گیرد. اما نفس کار اینکه بعد از 10 سال قانون دارد اجرا می‌شود و نیازمند بازنگری است، خوب است که به اقتضای نیاز امروز این بازنگری‌ها را در اسناد و قوانین سیاستگذاری‌ها برای تسهیل در حضور کودکان در محیط‌های اجتماعی و خانواده و خارج از مرکز را فراهم کنیم. منتها این کار مستلزم این است که همزمان با آئین‌نامه جدید که بعد از تصویب می‌خواهد اجرا شود جلسات توجیهی این موضوع برای ذیربطان این حوزه برگزار شود. دوم اینکه همزمان برای نظارت و مستندسازی اقداماتی که در راستای اجرای این آئین‌نامه به‌ویژه تغییراتی که انجام شد، سازوکاری را پیش‌بینی کنند و نکته بعدی اینکه شاید اگر بشود این را در ابتدا به صورت پایلوت در برخی استان‌ها اجرا کرد، نواقص آن درآمده چون تغییراتی که به‌واسطه این اصلاح آئین‌نامه قوانین صورت می‌گیرد، اگر شرایط را متلاطم‌تر کند، این خود آسیب است. لذا مستندسازی و ثبت تجارب و ارزیابی یعنی اینکه شکل شاخص داشته باشد، خیلی اهمیت دارد که اصلاحیه را اثربخش‌تر و کارآمدتر کند و نباید از این نکته غافل شویم. چون هیچ چیزی مهمتر از مصلحت کودک و سلامت همه جانبه کودک نیست و طبیعتا حتی بچه هایی که بی سرپرست هستند، خانه بهتر از مراکزی است که داریم. هیچ مرکزی جای خانه را نمی‌تواند بگیرد پس طبیعتا این سیاست که به سمت واگذاری بچه‌ها به خانواده‌ها برویم مهم است و توجیه کسانی است که قرار است از بچه‌ها حمایت و مراقبت بکنند، توجیه ذینفعان در اجرای درست آئین‌نامه، پیش‌بینی سازوکار شفاف ارزیابی و مستندسازی است و اینها می‌تواند کمک کند که اگر در اجرا اشکالاتی وجود دارد، بلافاصله بشود آنها را اصلاح کرد.

منبع: روزنامه آرمان ملی/ شماره تاریخ 10 آبان 1402

دستگاه قضایی به نظام‌نامه مددکاری اجتماعی شفاف، صریح و بدون تفسیر نیاز دارد

نشست تخصصی بررسی قانون حمایت از کودکان در ایران|

دستگاه‌ها تکالیف قانونی خود در حمایت از اطفال و نوجوانان را اجرایی نمی‌کنند/ خودداری بهزیستی از پذیرش متهمان زیر ۱۸ سال/ عدم پرداخت حق‌الزحمه باعث بی‌انگیزگی مشاوران برای حضور در دادگاه شده است/ دستگاه قضایی به نظام‌نامه مددکاری اجتماعی شفاف، صریح و بدون تفسیر نیاز دارد

دسته بندی‌: قضایی ، حقوقی

دستگاه‌ها تکالیف قانونی خود در حمایت از اطفال و نوجوانان را اجرایی نمی‌کنند/ خودداری بهزیستی از پذیرش متهمان زیر ۱۸ سال/ عدم پرداخت حق‌الزحمه باعث بی‌انگیزگی مشاوران برای حضور در دادگاه شده است/ دستگاه قضایی به نظام‌نامه مددکاری اجتماعی شفاف، صریح و بدون تفسیر نیاز دارد

نشست تخصصی بررسی قانون حمایت از کودکان در ایران با حضور جمعی از مسئولان قضایی و صاحب‌نظران این حوزه در خبرگزاری میزان برگزار شد.

خبرگزاری میزان_کودکان و نوجوانان سرمایه‌های انسانی هر کشوری هستند که با تکیه بر آنها، آینده کشور‌ها ساخته می‌شود. حمایت از این سرمایه‌های انسانی، نقش انکارناپذیری در پرورش نبوغ و استعداد‌ها دارد. از این‌روی، قانون حمایت از کودکان و نوجوانان مصوب ۱۳۸۱ نخستین قانونی بود که به طور ویژه به حمایت از این کودکان پرداخته است.

در نهایت قانون حمایت از کودکان و نوجوانان در سال ۱۳۹۹ تصویب و پس از تأیید شورای نگهبان به مرحله اجرا در آمد.

به دلیل اهمیت نقش کودکان و نوجوانان در جامعه نشست تخصصی بررسی قانون حمایت از کودکان در ایران با حضور علی کاظمی، معاون وزیر دادگستری و دبیر مرجع ملی حقوق کودک، منیژه خاکی سرپرست دفتر امور زنان، خانواده و پیشگیری‌های فرهنگی و اجتماعی قوه قضاییه، احمد جعفری سرپرست مجتمع شهید فهمیده، مهدی کمالی بازپرس شعبه ۵ دادسرای نوجوانان ناحیه ۲۹ تهران، سید حسن موسوی چلک دبیر انجمن اجتماعی ایران و ارمیا ذوالریاستین سرپرست گروه حمایت از اطفال و نوجوانان معاومنت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه‌قضاییه برگزار شد.

علی کاظمی، معاون وزیر دادگستری و دبیر مرجع ملی حقوق کودک: کودکان‌ بزرگ‌ترین سرمایه ملی ما و به تعبیر رهبر معظم انقلاب نهال باروری‌های آینده هستند؛ جمهوری اسلامی ایران براساس باور‌های دینی و آموزه‌های مذهبی توجه ویژه‌ای به بحث کودکان، حقوق و حمایت از آن‌ها دارد.

بی‌تردید دین اسلام یکی از ادیانی است که نسبت به کودکان توجه بسیار ویژه‌ای دارد و این را در جای جای آموزه‌های اسلامی چه در قرآن و چه در سنت می‌بینیم و بزرگان و پیشوایان مذهبی ما نسبت به حقوق کودکان و تربیت آن‌ها توجه ویژه‌ای داشتند که از این حیث بی‌بدیل است.

معاون وزیر دادگستری: جمهوری اسلامی ایران نقش بسیار فعالی در تدوین اسناد بین‌المللی مربوط به حقوق کودک دارد

بر همین اساس و بر همین باور جمهوری اسلامی ایران نقش بسیار فعالی در تدوین اسناد بین‌المللی مربوط به حقوق کودک به‌ویژه کنوانسیون حقوق کودک به عنوان معتبرترین سند جهانی درمورد حقوق کودکان داشته است؛ این کنوانسیون که اکنون با اقبال جهانی مواجه شده و به جز آمریکا همه دولت‌ها به آن پیوسته‌اند، یک عرف بین‌المللی شده است و دولت‌ها متعهد به آن هستند؛ این کنوانسیون در ۴۰ ماده حقوق کودکان را تشریح می‌کند و سه پروتکل دارد که ما به یکی از آن سه پروتکل پیوسته‌ایم و در عین حال، درباره پروتکل‌های دیگر مطالعاتی در حال انجام است.

..........

از سال ۱۳۷۲ که دولت جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون حقوق کودک پیوسته است، تحولات مختلفی در حوزه‌های هنجاری، رفتاری و ساختاری در حوزه کودکان شکل گرفته و قوانین و مقررات بسیار متعددی هم در این زمینه تصویب شده‌اند که امروز به مهم‌ترین آن‌ها نیز بیشتر می‌پردازیم؛ از جمله آن‌ها، قانون حمایت از کودکان بی‌سرپرست و بدسرپرست، قانون تامین زنان و کودکان، قانون حمایت از اطفال و نوجوانان و لوایح و آیین‌نامه‌های اجرایی این قوانین و همین‌طور لایحه پلیس اطفال که به همت قوه قضاییه تهیه شده و در مجلس شورای اسلامی است و مراحل تصویبش را در کمیسیون حقوقی و قضایی پشت سر گذاشته است، هستند.

در حوزه ساختاری نیز نهاد‌های متعددی در داخل کشور به وجود آمده‌اند که یکی از آن‌ها مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک بود که بعدا در قوانین بعدی به مرجع ملی حقوق کودک تغییر نام داده و وظیفه دارد که حوزه‌های مربوط به کودکان را پیگیری کند و برنامه‌های اجرایی که حلقه وصل اهداف عالیه به سازوکار‌های اجرایی هستند، تدوین کنند.

دبیر مرجع ملی حقوق کودک:در سند تحول قضایی شاهد توجه ویژه به کودکان هستیم

در این راستا برنامه اجرایی نیز در حال تدوین است؛ رئیس‌جمهور هم نسبت به این قضیه اهتمام خاص داشته و سند ملی کودکان و نوجوانان را در ابتدای دوره خودشان توشیح و ابلاغ کرد؛ در قوه قضاییه هم ما شاهد توجه ویژه به کودکان در سند تحول قوه قضایی هستیم که این روز‌ها در حال بازنگری است؛ امیدواریم که ۵ راهبردی که در سند تحول قضایی است در نسخه جدید ارتقا یافته‌تر شده و زمینه بهتری برای حمایت از کودکان در سند تحول قضایی باشد.

از جهت رفتاری هم، ما تحولات بسیار زیادی داشتیم؛ کارگاه‌های مختلفی برای کنش‌گران مختلف و دست‌اندرکاران حوزه حقوق کودک از جمله در حوزه قضات، مشاوران، پلیس، معلمان، مددکاران و افراد مختلف حتی نهاد‌های مردمی برگزار شده و تغییر فرهنگ حاکم در حوزه کودکان بسیار جدی پیگیری شده است.

با این وصف اتفاق‌های بسیار خوبی در حوزه حقوق کودکان در کشور ما رقم خورده و عمده این اتفاق‌ها حاصل زحمات عزیزانی بوده که برخی از آن‌ها در این جلسه حضور دارند؛ عزیزانی که سال‌ها در حوزه حقوق کودکان تلاش می‌کنند؛ آقایان موسوی چلک، جعفری، کمالی، ذوالریاستین و خانم خاکی که از بزرگواران این حوزه هستند و از جمله افرادی هستند که هم دانش و هم تجربه لازم در این حوزه را دارند و انصافا قوه قضاییه در حوزه حقوق کودک و حوزه تدوین قوانین این حوزه و اقدام‌هایی که در این زمینه صورت گرفته پیشتاز بوده است.

آنچه در قانون حمایت از اطفال و نوجوانان و آیین‌نامه آمده، این است که یکی از وظایف دفاتر حمایت از اطفال و نوجوانان که باید زیر نظر دادستان تشکیل شود، کمک به مراجع قضایی و اقدام‌های حمایتی از اطفال در معرض خطر و اجرایی شدن تصمیم‌ها و احکامی که محاکم گرفته اند، است؛ مثلا اگر تصمیم گرفته شود که بچه‌ای به بهزیستی برود، این دفاتر باید هماهنگی‌های لازم را انجام داده و بعدا نظارت کنند که آیا واقعا منویات دادگاه یا دادسرا درست اجرا می‌شود یا خیر، از آن طرف هم مراجع استانی یعنی دفاتر استانی و دفتر اصلی در ستاد تهران هم وظیفه ارزیابی عملکرد این دفاتر را دارند.

معاون وزیر دادگستری: شبکه مددکاری بین دولت و قوه قضاییه باید کاملا قوی شود

رابطه مرجع ملی کودک و معاونت تاکنون خوب بوده است، اما این رابطه باید خیلی قوی‌تر از قبل باشد؛ از زمانی که من به دولت رفتم، هر روز بیشتر احساس می‌کنم که این شبکه مددکاری بین دولت و قوه قضاییه باید کاملا قوی شود و براساس اصول، ساختار، روش‌مندی و فرآیند‌های خاصی استوار شود؛ اکنون فرصت خوبی است که با کمک انجمن مددکاران با حضور مجموعه‌ای از مددکاران متخصص که در راس آن‌ها دکتر چلک قرار دارد و استفاده از تجارب جهانی با توجه نقش موثر دکتر چلک در فدراسیون جهانی مددکاران اتفاق بیفتد؛ کشور ما جز نخستین کشور‌ها در آسیا بوده که زمینه مددکاری داشته و مددکار پرورش داده و باز جز نخستین کشور‌هایی است که پلیس در حوزه کودکان از مددکاران استفاده می‌کند؛ این‌ها، ظرفیت‌های بسیار برجسته‌ای هستند که امیدواریم شاهد انسجام و هماهنگی بیشتری در این زمینه باشیم.

دغدغه‌های دلسوزانه خودشان یک رویش هستند؛ این دغدغه‌ها در مسیر دیده شدن خلا‌ها و برطرف کردن آن‌ها است؛ موضوع‌های مربوط به کودکان، موضوع‌های چندوجهی هستند و برطرف شدنشان هم همت چندبعدی می‌طلبد؛ عدالت مربوط به کودکان تک صدایی نیست، بلکه چند صدایی است؛ اگر این چندصدا هماهنگ نباشند، قطعا تبدیل به هیاهو و صدا‌های گوش‌خراشی می‌شوند که اول از همه کودکان را آزار می‌دهد؛ طبیعتا کودکان انتظار ید واحده، همکاری همدلانه و هم‌افزایی همبستگی‌وار را از ما برای انجام امورشان انتظار دارند.

کودکان صلاحیت‌ها و جدایی بین سازمان‌ها را درک نمی‌کنند و آنچه از ما می‌خواهند حمایت‌های کاملا یکپارچه است؛ البته اتفاق‌های خوبی نیز در این زمینه رخ داده است؛ مثلا در دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی رشته مددکاری اطفال و نوجوانان به‌عنوان یک رشته تخصصی راه‌اندازی شده و مددکاری تخصصی جذب می‌کنند که هم حقوق می‌خوانند، هم تخصص‌های مددکاری خاص را در این حوزه دارند.

یک هیئت هماهنگی و نظارت بر اجرای قوانین حوزه اطفال و نوجوانان براساس ماده ۵۰ آیین‌نامه اجرایی ماده شش قانون حمایت از اطفال و نوجوانان و ماده ۱۴ اصلاحی آیین‌نامه قانون حمایت از کودکان بی‌سرپرست در مرجع ملی از حدود یک ماه پیش فعال شده که متشکل از مرجع ملی، دادستانی کل کشور، هیئت نظارت بر قانون اساسی در ریاست جمهوری و دادسرای عمومی و انقلاب تهران است؛ وظیفه اولیه آن هماهنگی و همدلی بین ساختار‌ها است؛ برای گام اول ما تکالیف دستگاه‌ها را به این هیئت ابلاغ کردیم و گفتیم که چالش‌ها، موانع و اقدام‌هایشان را ارسال کنند؛ عدم پیشرفت برخی موارد به دلیل تفاوت تفسیر ۲ دستگاه در یک ماده است؛ وظیفه اولیه این هیئت ایجاد این هماهنگی است.

ما به زودی همایشی را با دستگاه‌های مختلف موضوع ماده شش قانون حمایت خواهیم داشت که ۱۳ دستگاه هستند که در آیین‌نامه ۵ دستگاه اضافه شده‌اند؛ این دستگاه‌ها گزارش خود را داده و موانعشان را بگویند تا هیئت وظیفه خود را انجام دهد؛ در صورت شناسایی ترک فعل، ضمانت اجرایی از ماده ۲۷ که تاکنون از آن استفاده نکردیم، استفاده می‌شود؛ این ماده می‌گوید که هر مدیری که در حوزه کودکان ترک فعل کند، به مراجع قضایی معرفی و به انفصال از خدمت محکوم می‌شود.

دبیر مرجع ملی حقوق کودک: دفتر حمایت از اطفال و نوجوانان فعال‌تر خواهد شد

در دادسرای تهران که متکفل بحث حقوق عامه است، ساختار مناسبی برای حمایت از اطفال و نوجوانان نداشتیم؛ اکنون ساختار‌های خوبی در این زمینه پیش‌بینی شده و در معاونت راهبردی قوه قضاییه تصویب شده و دفتر حمایت از اطفال و نوجوانان فعال‌تر خواهد شد.

یکی از نواقص در بهزیستی نیز این است که برای پسران آسیب‌دیده مانند دختران آسیب‌دیده در حوزه آسیب‌های اجتماعی سازوکار‌های حمایتی نداریم؛ لازم است ما برای پسران آسیب‌دیده حتما فکری بکنیم؛ خوشبختانه بهزیستی در حال انجام اقدام‌های لازم است و برخی ساختار‌های غیردولتی هم در زمینه کودکان دچار اعتیاد شکل گرفته‌اند و بنا داریم با پیگیری این‌ها را گسترده‌تر کنیم.

مشکلاتی را در سه بیمارستان مسئول این کار داریم که در حال پیگیری هستیم تا رویکرد افتراقی آن‌ها در مورد کودکان قربانی اعتیاد هم شکل بگیرد؛ در دادستانی کل هم به عنوان متکفل امور حسبی، اداره کل امور حسبی در حال ایجاد است تا پیگیری مربوط به این امور از جمله امور حسبی کودکان را از دادسرا‌های کشور انجام دهد.

در بحث بودجه مشاوران پیگیری‌های لازم انجام می‌شود حتی اگر بشود از معاونت راهبردی و دیگر قسمت‌ها بودجه خاصی را بگیریم؛ بودجه زیادی هم لازم نیست؛ اگرچه این مشاوره در قانون داوطلبانه اعلام شده است، اما هزینه رفت‌و‌آمد دست‌کم باید پرداخت شود؛ لازم است که این مشاوران متخصص امور اجتماعی باشند.

در بحث دادرسی ویژه اطفال و نوجوانان می‌توانیم نگاهی جرم‌شناسانه به عوامل بزهکاری کودکان و نوجوانان داشته باشیم؛ بحث‌های خانواده، مدرسه، جامعه، محیط و ارتباطاتی که کودک با همسالان و دیگر افراد دارد، نگاه جرم‌شناسانه به موضوع است؛ یک نگاه مبتنی بر حقوق جزا هم می‌توانیم داشته باشیم که به پیش از دادرسی، حین دادرسی و پس از دادرسی تقسیم می‌شود.

گاهی باید برای جلوگیری از تزلزل و از هم پاشیدگی خانواده باید پیش از اینکه دیر شود، نهاد‌های حمایتی ما وارد شوند؛ در برخی از موارد هم اتفاقی افتاده و کودکی دچار بزهکاری و تعارض با قانون شده و به ما مراجعه می‌کند، قانون حمایت از اطفال و نوجوانان می‌گوید که قاضی دادگاه کیفری هم باید در این مواقع تمام تلاش را برای برقراری پیوند کودک با خانواده و رفع مشکلات خانواده زیستی کند و اگر خانواده زیستی هم صلاحیت و لیاقت نگهداری از کودک را ندارد، باید با محدودیت اختیارات مواجه شده یا کلا کودک به خانواده جایگزین منتقل شود.

معاون وزیر دادگستری:خلق موقعیت‌های جدید برای کودکان موضوع مهمی است

موضوع مهمی که مطرح شد خلق موقعیت‌های جدید برای فرصت‌های بهتر برای کودکان است؛ کودکان ما حدود ۲۰ میلیون نفر هستند؛ صرفا کودکان بزهکار، در معرض خطر یا بزه‌دیده موضوع بحث ما نیستند، بلکه باید برای همه کودکان موقعیت‌های جدید خلق کنیم؛ باید کودکان ما برای دنیای پیش رو آماده شوند؛ از این رو خلق موقعیت‌های جدید برای کودکان موضوع مهمی است.کودکان قشری هستند که صدا ندارند و رسانه‌ها می‌توانند صدا وتصویر آن‌ها باشند.

منیژه خاکی سرپرست دفتر امور زنان و خانواده و پیشگیری‌های فرهنگی و اجتماعی قوه قضاییه: باید مراکز ملاقات فرزندان در نزدیکی دادگاه‌های خانواده ایجاد شود و به لحاظ حفظ حقوق کودکان ضرورت دارد نظارت ویژه‌ای داشته باشیم و خدمات مطلوبی را به اطفال ارائه دهیم در این خصوص دستورالعملی نیز تنظیم شده است که ماه آینده پس از تدوین دستورالعمل به رئیس قوه قضاییه ارائه می‌شود.

نشست تخصصی بررسی قانون حمایت از کودکان در ایران

در این دستورالعمل برنامه خاصی دیده شده و از کمک نیروی انتظامی، وزارت بهداشت و بهزیستی استفاده شده است. تشکیل پرونده شخصیت والدین را در این دستورالعمل مد نظر قرار داده‌ایم و جلوگیری از آسیب‌هایی که به فرزندان در دوره طلاق ممکن است وارد شود مخصوصاً از لحاظ روحی روانی در این دستورالعمل دیده شده است.

سرکشی اجمالی از تعداد زیادی نوجوان که در کانون اصلاح و تربیت استان‌ها مخصوصا استان‌های کم برخوردار هستند را در دستور کار خود قرار داده‌ایم و توانستیم در این مدت کم ۳ کانون اصلاح و تربیت را سرکشی کنیم. مبلغ حدود ۸۵۰ میلیون تومان نیز برای آزادی مددجویان کانون چهار استان تهران، چهارمحال و بختیاری، اصفهان و سیستان تخصیص داده شد.

در بحث مراقبت پس از خروج، استان چهارمحال و بختیاری را به عنوان پایه قرار داده‌ایم و این موضوع در رابطه با اطفال باید به صورت جدی مد نظر قرار گیرد. بیمه سلامت به حوزه درمان وارد می‌شود، اما در حوزه پیشگیری خدمات روانشناسی و مشاوره در بیمه‌ها مورد توجه قرار نگرفته است بنابراین در این زمینه جلساتی با بیمه سلامت، وزارت بهداشت و بیمه دانا برگزار کردیم تا بتوانیم ظرف یک ماه از طریق قوه قضاییه درخواست مدنظر را ارائه دهیم تا در شورای عالی بیمه مطرح شود.

ارمیا ذوالریاستین سرپرست گروه حمایت از اطفال و نوجوانان معاومنت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه‌قضاییه: پس از تصویب قانون حمایت از اطفال و نوجوانان در سال ۱۳۹۹ بعد از پیگیری‌های صورت گرفته طبق ماده ۴ قانون قوه قضاییه مکلف شده بود که دفتر حمایت از اطفال و نوجوانان را در حوزه ستادی و استان‌ها تشکیل دهد؛ با پیگیری‌هایی که از سوی رئیس قوه قضاییه صورت گرفت این مهم رخ داد و این دفتر در معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه قضاییه مستقر شد.

نشست تخصصی بررسی قانون حمایت از کودکان در ایران

پیش بینی مهمی که در قانون حمایت از اطفال و نوجوانان اتفاق افتاده است بحث تشکیل دفاتر استانی بوده که تکلیف بسیار مهمی است، زیرا محور پیگیری تکالیف قوه قضاییه در حوزه حمایت از اطفال و نوجوانان مربوط به این دفاتر در استان‌ها است.

از سال ۱۳۹۹ پیگیری‌های متعددی اتفاق افتاد تا این دفاتر در استان‌های سراسر کشور تشکیل شود براساس یک بخشنامه‌ ظرفیتی از گذشته با عنوان دفتر حمایت از زنان و کودکان وجود داشت بنابراین تلاش‌هایی صورت گرفت تا از ظرفیت این دفاتر که به دلیل گذر زمان و تغییر و تحولاتی که اتفاق افتاده بود چندان فعال و کنشگر نبودند استفاده حداکثری شود.

درباره این مسئله یک سری تکالیف بر عهده قوه قضاییه قرار داده شد که مهمترین آن رفع وضعیت‌های مخاطره آمیز از اطفال و نوجوانان است که از بدو تشکیل با همکاری دستگاه‌های مختلف و سازمان‌های مردم نهاد و معرفی فرزندانی که در وضعیت‌های مخاطره آمیزی هستند تلاش‌هایی صورت گرفت به‌طوری که در طول سه سال وضعیت مخاطره آمیز بیش از ۱۰۰ نوجوان رفع شد.

کارگاه‌های آموزشی در سراسر کشور برای گروه‌های سنی مختلف که در قانون پیش‌بینی شده برگزار و محتوا‌های اختصاصی تدوین شد. نکته مهمی که در قانون حمایت از اطفال و نوجوانان پیش‌بینی شده است بحث ارتباط میان سیستم اورژانس اجتماعی، قضات کشیک و کلانتری، کمپین‌های اطلاع رسانی به شهروندان و شاغلین درحوزه موارد مخاطره آمیز و مصادیق مختلف کودک آزاری است که در ماده ۱۷ و تبصره ذیل آن پیش بینی شده است؛ در این زمینه نیز معاونت پیشگیری یک کارزار‌ تبلیغاتی و اطلاع رسانی بسیار گسترده‌ را در دادگاه‌ها و موارد دیگر تحت نظر قوه قضاییه و مراکز مختلف تحت پوشش قرار داده‌است.

یک سری بخشنامه و دستورالعمل مرتبط با وظایف دستگاه‌های مختلف بر عهده قوه قضاییه قرار داده شده بود تا تهیه شود و از دستگاه‌های همکار پیگیری صورت گیرد مانند وظایفی که برای سازمان بهزیستی در نظرگرفته شده بود بنابراین کارگروه مشترکی با سازمان بهزیستی شکل گرفت.

بحث ماده ۳۹ قانون حمایت از اطفال و نوجوانان و ۴۲ قانون آیین دادرسی کیفری در خصوص الزام به بازجویی و تحقیقات از اطفال و نوجوانان توسط ضابطان آموزش دیده که پیگیری شد و محتوای آموزشی مناسب برای ضابطان تدوین شد. بحث عملیاتی‌سازی وظایف ۳ گانه سازمان زندان‌ها از سطوح مختلف در حال پیگیری است.

موضوع ماده ۱۴۸ قانون کار برای نوجوانان ۱۵ الی ۱۸ سال با کمک وزارت کار در حال پیگیری از بانک اطلاعاتی شکل گرفته که چه تعداد افراد مشمول این مسئله هستند این موضوع ترسیم شده و درحال اجرا است. برای اولین بار در قوه قضاییه ارتباط گسترده‌ای را با سازمان‌های مردم نهاد برقرار کرده‌ایم.

یک بانک اطلاعاتی کاملی را از سازمان‌های مردم نهاد که در خصوص اطفال و نوجوانان فعال و مورد تایید هستند را تهیه و با آن‌ها تفاهم‌نامه منعقد کرده‌ایم؛ همچنین پیامک‌هایی در حوزه اطلاع‌رسان مواد مختلف قانون حمایت از اطفال و نوجوانان برای عموم مردم ارسال شد که بسیار تأثیر گذار بود.

بازپرس شعبه ۵ دادسرای ناحیه ۲۹ تهران: به متهمان زیر ۱۸ سال به دید مجرم و بزهکار نگاه نمی‌شود

مهدی کمالی بازپرس شعبه ۵ دادسرای ناحیه ۲۹ تهران: دادسرای ناحیه ۲۹ تهران به عنوان یک دادسرای تخصصی در کنار دادگاه اطفال و نوجوانان تهران به جرایم افراد زیر ۱۸ سال رسیدگی می‌کند.

پرونده تمام افراد زیر ۱۸ سال به دادسرای ناحیه ۲۹ ارجاع داده می‌شود به همین دلیل قضات این دادسرا باید از دانش و تجربه خاصی برخوردار باشند. زمانی که متهمی زیر ۱۸ سال توسط ضابط قضایی دستگیر و به دادسرا معرفی می‌شود، ضابط قضایی طبق ماده ۲۸۵ آیین دادرسی کیفری به هیچ وجه اجازه بازجویی از متهم را ندارد و طبق قانون بازپرس فقط اجازه انجام تحقیقات را دارد.

نشست تخصصی بررسی قانون حمایت از کودکان در ایران

نوجوانان سرمایه‌های کشور محسوب می‌شوند و به متهمان زیر ۱۸ سال به دید مجرم و بزهکار نگاه نمی‌شود و هدف اصلاح است و این بچه‌ها قربانی افراد دیگر، جامعه و خانواده هستند و دفتر حمایت از زنان و کودکان قوه قضاییه نقش و جایگاه خاصی در حمایت از نوجوان دارد.

در دادسرای ناحیه ۲۹ سعی داریم زمانی که با متهم زیر ۱۸ سال مواجه می‌شویم در جرایمی مانند سرقت رضایت شاکی گرفته شود و نوجوان در کلانتری و بازداشت نماند و جنبه کیفری جرم تمام شود، اما ما این افراد را رها نمی‌کنیم.

یکی از مشکلاتی که با آن مواجه هستیم این است که زمانی که متهم زیر ۱۸ سال را به بهزیستی معرفی می‌کنیم، بهزیستی از پذیرش آن‌ها خودداری می‌کند.

در قانون حمایت از اطفال و نوجوانان برای تمام دستگاه‌های ذی‌ربط تکالیفی تعیین شده است و ضمانت اجرایی کاملی دارد، اما در عمل با کمبود‌هایی مواجه هستیم و در عمل آنچه در قانون آمده است اجرایی نشده است.

در مورد پرونده افراد زیر ۱۸ سال سعی داریم با سرعت به پرونده رسیدگی کنیم، زیرا اعتقاد داریم پرونده این افراد خاص است و باید به سرعت مورد رسیدگی قرار بگیرد و به هیچ وجه این نوجوانان رها نمی‌شوند و در مواردی خانواده آن‌ها احضار می‌شوند و یا به روانشناس ارجاع داده می‌شوند.

نقش خانواده در آینده کودکان بسیار حساس و تعیین کننده است. پرونده افرادی که زیر ۱۸ سال سن دارند به دادسرای نوجوانان ارسال می‌شود بیشتر آن‌ها در خانواده‌های متزلزل و آسیب دیده زندگی می‌کنند و خانواده‌ها به وظایف خود در قبال فرزندانشان عمل نمی‌کنند.

در قانون حمایت از اطفال و نوجوانان اشاره شده است که اگر والدین و سرپرستان به وظایف خود در قبال فرزندان عمل نکنند، باید پاسخگو باشند و دادسرا و دادگاه اطفال و نوجوانان در طول رسیدگی به پرونده‌ها، والدین متهمان را احضار می‌کند و در مواردی از والدین تعهد گرفته می‌شود و یا بعضا در مورد آن‌ها اعلام جرم می‌شود.

برای بیشتر موارد کودکان قربانی خانواده‌های آسیب دیده هستند. به عنوان پیشگیری از وقوع جرم کودکان باید از محیط‌های دارای آسیب دور شوند.

در برخورد با کودکان معارض قانون باید پرونده شخصیت تهیه شود

احمد جعفری سرپرست مجتمع شهید فهمیده: به موجب ماده ۲۹۸ قانون آیین دادرسی کیفری رسیدگی به پرونده‌های اطفال و نوجوانان در دادگاه باید با اطفال و نوجوانان با حضور یک قاضی و یک مشاور انجام شود و اگر مشاور در دادگاه اطفال و نوجوانان حضور نداشته باشد باید زمان دادگاه به زمان دیگری موکول شود.

نشست تخصصی بررسی قانون حمایت از کودکان در ایران

مشاور عضو دادگاه اطفال و نوجوانان است و دادگاه زمانی رسمیت پیدا می‌کند که مشاوره حضور داشته باشد، اما متاسفانه حق‌الزحمه مشاوران پرداخت نمی‌شود و به همین دلیل مشاوران انگیزه‌ای برای حضور در دادگاه را ندارند و به اجبار حقوقدان در دادگاه حضور پیدا می‌کند.

در قانون آیین دادرسی کیفری به حضور مددکار در دادگاه اطفال و نوجوانان تاکید شده است و به موجب ماده ۴۱۳ آیین دادرسی کیفری مددکار اجتماعی باید در دادگاه اطفال و نوجوانان حضور داشته باشد، اما در حال حاضر مددکار اجتماعی در دادگاه حضور ندارد.

باید امکاناتی فراهم شود تا نهاد‌ها و سازمان‌هایی که با اطفال و نوجوانان در ارتباط هستند کنار هم جمع شوند و مددکاران اجتماعی و مشاوران در کنار قضات دادگاه‌های اطفال و نوجوانان باشند. سعی می شود مواد کنوانسیون حقوق کودکان و قانون حمایت از خانواده جزء به جزء اجرا شود و اجرا این موارد نیاز به امکانات دارد.

باید از ظرفیت‌های قانون حمایت از اطفال و نوجوانان استفاده کرد. ضابطانی که با اطفال و کودکان در ارتباط هستند باید آموزش ببینند. اطفال و نوجوانانی که از طرف دادگاه به بهزیستی معرفی می‌شوند، پذیرش نمی‌شوند.

قانون حمایت از اطفال و نوجوانان، قانون آیین دادرسی کیفری و قوانین دیگر قوانین خوبی هستند، اما در عمل برخی موارد اجرا نمی‌شود. کار کردن با کودکان و نوجوان با تبصره و قانون همخوانی ندارد و باید کاری فراتر از قانون انجام داد.

طبق ماده ۳۴۷ و ۱۹۰ آیین دادرسی کیفری دادگاه باید برای متهمی که قادر به معرفی وکیل نیست، وکیل درنظر بگیرد و بودجه آن نیز از سوی قوه قضاییه در نظر گرفته شود که این موضوع نیز به دلیل کمبود بودجه در دادگاه ویژه اطفال و نوجوانان با چالش‌هایی روبه‌رو است و وکلا بعضا بدون دستمزد در دادگاه‌های نوجوانان حاضر می‌شوند و در یک مورد یک وکیل خانم مهریه خود را وکالت پرونده نوجوانان در نظر گرفته است.

قوانینی که در مجلس تصویب و در شورای نگهبان تایید می‌شود باید برای آن بودجه سالیانه در نظر گرفته شود تا بتوان قوانین را به صورت کامل اجرا کرد.

مورد دیگر بیمه کامل کودکان است. کودکان و دانش آموزان باید تحت پوشش کامل بیمه قرار بگیرند تا اگر حوادثی برای آن‌ها رخ داد مشکل برای درمان آن‌ها پیش نیاید. در این راستا باید بیمه‌ها را پای کار بیاوریم؛ در حمایت از کودکان پارک‌ها نیز باید به صورت کامل بیمه شوند.

در برخورد با کودکانی که به هر دلیلی معارض قانون می‌شوند نیازمند مواردی هستیم. در ابتدا باید برای آن‌ها پرونده شخصیت تهیه شود. با کمک پرونده شخصیت می‌توان به اطلاعاتی درخصوص وضعیت خانوادگی، فرهنگی، اجتماعی و مالی فرد دست پیدا کرد.در پرونده شخصیت وضعیت اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و خانوادگی فرد مشخص می‌شود.

در بررسی پرونده اطفال و نوجوانان باید خانواده محور عمل کنیم در قانون هم تاکید شده است در اولین قدم باید خانواده‌ها احضار شوند و در فرایند رسیدگی به پرونده‌ها وقت رسیدگی به والدین داده می‌شود.
طلاق، فوت والدین و یا بیمار ان‌ها از دلایل انجام بزه در نوجوانان است. مددکاران اجتماعی و مدارس باید پای کار بیاید و به خانواده‌ها مهارت‌های زندگی آموزش داده شود.

ترک تحصیل در بین نوجوانانی که دست به انجام بزه می‌زنند زیاد است، ترغیب و تشویق به ادامه تحصیل می‌تواند بسیار کمک کننده باشد. باید نهادهای مددکاری را تقویت کنیم و مهارت های اساسی زندگی را به خانواده‌ها و نوجوانان آموزش دهیم. مددکاران اجتماعی بازوان و کمک قوه قضاییه است. اگر به جرایم نوجوانان با دقت و با کمک مددکاران رسیدگی شود در بزرگ‌سالی این فرد را در زندان نمی بینیم. باید نهاد خانواده‌ها را تقویت کنیم.

فیلم اصلی

سید حسن موسوی چلک دبیر انجمن اجتماعی : تقریبا ۳ دهه در این حوزه در حال فعالیت هستیم، اما در جا می‌زنیم. تجربه نشان داده است که هر زمان که قصد انجام کاری را با دستگاه‌های متعدد داریم در ایجاد هماهنگی بسیار نارکارآمد هستیم.

نشست تخصصی بررسی قانون حمایت از کودکان در ایران

چرا دفاتر حمایت از کودکان نتوانسته کارش را انجام دهد در حالی که چند دوره با قوه قضاییه تفاهم نامه داشتیم؟ قوه قضاییه در این بخش باید با دستگاه‌ها هم افزایی ایجاد کند.

اخیرا سازمان بازرسی به بررسی اقدامات دستگاه‌ها ورود پیدا کرده است، اما به نظر می‌رسد این اقدام مجددا رها شده و حتی اگر نظارتی هم صورت گیرد ضمانت اجرا ندارد. از همان زمانی که آیین‌نامه حمایت از نوجوانان در حال نوشته شدن بود اینکه ناظر آن مرجع ملی و یا دفتر زنان و کودکان قوه قضاییه باشد، مورد بحث بود و از این رو باید بین این ۲ دستگاه هماهنگی صورت گیرد.

دفتر زنان و کودکان قوه قضاییه باید بیش از اینکه به دنبال هماهنگی برون سازمانی باشد، به شکل‌های مختلف درون سیستم قضایی را برای اجرای این قانون آماده کند و حتما نقش مطالبه‌گری داشته باشد و در مطالبه‌گری مسامحه نکند. قانون حمایت از اطفال و نوجوانان کامل‌ترین قانون بعد از انقلاب در حوزه اجتماعی است. طبق اعلام رسمی فدراسیون جهانی مددکاران اجتماعی در سال ۲۰۲۱ یکی از برنامه‌های برتر در آسیا و اقیانوسیه همین قانون بوده است. اما چه می‌شود که در عمل موفق نیستیم؟ همین دغدغه‌ای که قوه قضاییه دارد واحد‌های اجتماعی هم دارند و آن‌ها هم در رابطه با کودکان اتباع، کودکان معارض قانون و ساختار نامناسب سازمان برنامه و بودجه که اصلا حاضر نیست مطابق این قانون بازنگری‌ها را انجام دهد، گیر افتادند.

قوه قضاییه و مرجع ملی حقوق کودک باید پای کار بیایند و به شورا‌های دیگر دل نبندیم و اجازه دهیم مرجع ملی حاکمیتش را در ایجاد هماهنگی و نظارت داشته باشد. هماهنگی بین قوه قضاییه و مرجع ملی می‌تواند کمی از این ناهماهنگی‌ها بکاهد.

اساس این قانون و حتی آیین‌نامه تشکیل پرونده شخصیت، آیین‌نامه مربوط به حمایت از کودکان بی‌سرپرست و بدسرپرست و آیین‌نامه‌های متعددی که داریم، محورشان مددکاری اجتماعی است و این درحالی است که در قوه قضاییه مددکاری اجتماعی فعال نیست. چگونه می‌تواند این اقدام را انجام دهد در حالی اداره مددکاری اجتماعی ندارد؟ به نظام نامه مددکاری اجتماعی شفاف، صریح و بدون تفسیر در سیستم قضایی نیاز است که رئیس قوه آن را ابلاغ کند و همه سیستم قضایی پای کار بیایند و تا زمانی که این نظام‌نامه را نهایی نکنید مطمئن باشید بسیاری از قوانین به صورت سلیقه‌ای اجرا می‌شوند و امروز چنانچه قضات با بخش‌های اجتماعی ارتباط داشته باشند کار انجام می‌شود، اما در نظام نامه احتیاج به فرد نیست.

در تمام سازمان‌های اجتماعی کشور هیچ‌کجا مانند قوه قضاییه و سیاست‌گذاری‌های کلان قضایی کشور روی کاغذ به مددکاری اجتماعی توجه نشده، ظرفیت‌های قانونی برای نهادینه کردن خدمات مددکاری اجتماعی در سیاست‌گذاری قضایی از تمام سازمان‌های اجتماعی بیشتر است، اما بسیاری از قوانین در این خصوص اجرا نشده. لازم است مددکاری اجتماعی در قوه قضاییه راه‌اندازی شود تا بتوانیم از ظرفیت قانون در زمینه‌های میانجی‌گری، تشکیل پرونده شخصی، مجازات‌های جایگزین و سایر موارد استفاده کنیم.

لایحه را حقوق قضایی پیشنهاد داده و در پیش‌نویس این لایحه ۳۲ مرتبه از کلمه مددکاری اجتماعی استفاده شده است و در این لایحه پیش‌بینی شده است که مددکار اجتماعی اختیاراتی دارد که در هیچ کجای دنیا چنین اختیاری وجود ندارد. سیستم قضایی در درجه اول باید تکلیفش را با این ماده قانونی روشن کند.

تقریبا از اولین تعریف علمی مددکاری اجتماعی تا آخرین تعریف جهانی که سال ۲۰۱۴ اعلام شده ارتباط فرد و محیط پیش‌بینی شده است و منظور از محیط هم محیط خانواده و محیط‌های عمومی و اجتماعی نظیر مدرسه، پارک، محله، انجمن‌ها، تشکل‌ها و گروه‌هایی است که افراد به هر شکلی در آن حضور دارند. کودکانی که به هر دلیلی رفتار معارض قانون دارند و مجبور هستند کار کنند رفتار خشونت آمیز دارند و یا خشونت را تجربه می‌کنند، این کودکان عمدتا در خانواده‌هایی زندگی می‌کنند که شرایط نابسامان‌تری نسبت به بقیه خانواده‌ها دارند؛ می‌توان برای این نابسامانی مولفه‌های مختلفی را در نظر گرفت مثل اینکه والدین درگیر بیماری روانی، اعتیاد، الکل و جرم باشند که در قانون هم آمده، مصادیق افراد مشمول این قانون انقلابی در عرصه قانون گذاری کشور بود.

محیط روی کودک تاثیرگذار است و کسی نمی‌تواند این موضوع را نفی کند و در بسیاری از موارد عوامل محافظ نیز درون خانواده است و اگر قرار است کاری برای کودک انجام شود می‌توان از ظرفیت خانواده بهره گرفته شود.

در قانون اطفال و آیین‌نامه‌های آن، قانون حمایت از کودکان و نوجوانان و دستورالعمل تشکیل پرونده شخصیت محور مددکاری اجتماعی است و در تمام این اسناد و قوانین خانواده اولین و دارای بیشترین اولویت برای تصمیم‌گیری است مگر اینکه بنا بر مصلحت کودک سیستم قضایی کودک را به مکانی امن‌تر نظیر بهزیستی ارجاع دهد. هنگامی که محور خانواده باشد جز رفتن به سمت مدیریت مورد چاره دیگری نیست.

حداقل در مواردی که کودکان شرایط سختی دارند به سمت تشکیل پرونده مدیریت مورد بروید. در تشکیل پرونده مدیریت مورد سهم، نقش و ظرفیت همه آنچه که روی کودک تاثیر گذار است، مبنا قرار می‌گیرد. در مواردی هم خود فرد مهارت‌ها را بلد نیست در شرایطی خانواده و در مواردی هم محیط موثر است و برای مثال مدرسه‌ای که به راحتی دانش‌آموز را اخراج می‌کند و یا در شناسایی به درستی عمل نمی‌کند.

ما در حال حاضر شاهد ۲ پدیده در کشور هستیم و کودکان کار را داریم و اخیرا این مسئله را در مورد سالمندان نیز داریم. ما طبق قانون ماهانه ۶۵۵ هزار تومان به خانواده تک نفره می‌دهیم، این مبلغ کدام یک از نیاز‌های این افراد را برطرف می‌کند؟! در حالی که نظام رفاه و تامین اجتماعی نظام کارآمدی نیست با عوارض آن رو به رو هستیم. فراجا گزارشی منتشر کرده بود که اطراف یک مدرسه یک قاچاقچی دستگیر شده است؛ این قاچاقچی‌ها تنها برای مصرف کودکان و نوجوانان اطرف مدرسه نیستند بلکه به دنبال شناسایی و سوء‌استفاده از کودکان و نوجوانان ضعیف هستند.

بسیاری از کودکانی که درگیر خرده فروشی مواد مخدر می‌شوند در محیط‌هایی سکونت دارند که حداقل‌های خدمات عمومی را ندارند و آماده پذیرش درخواست حتی غیر قانونی برای تامین بخشی از معاش زندگی هستند، هنگامی که بستری در محیط اجتماعی فراهم نیست در محیط کلان سیاست‌گذاری نمی‌توانیم ماده ۲۱ و ۲۹ و ۳۰ قانون اساسی را اجرا کنیم، اصل ۳۰ قانون اساسی به صراحت تحصیل رایگان را عنوان کرده است. مدرسه سالم‌ترین محیط اجتماعی است، اما در همین محیط که می‌توانیم بسیاری از افراد را شناسایی کنیم اصلا مددکار اجتماعی وجود ندارد.

برجستگی این قانون در این است که آموزش را به خوبی در نظر گرفته است، اما نهادی که متولی این موضوع است تقریبا از حوزه اجتماعی خالی است و آن قدر درگیر مسائل دیگر شدند که نقش اصلیشان را فراموش کرده‌اند.

ارتباط ۳ ضلع مثلت دانش‌آموزان، اولیا و مسئولان مدرسه در مدرسه امکان پذیر است و اگر بخواهیم مدرسه را محور ظرفیت سازی ارتقاء سلامت روانی و اجتماعی قرار دهیم مطمئن باشید حدود ۸۰ تا ۹۰ درصد از مشکلاتی که در حال حاضر با آن‌ها مواجه هستیم، رخ نمی‌دهد.

دبیر انجمن اجتماعی: فضای مجازی محیط امنی برای کودکان نیست

محیط موثر بسیار مهم است و امروز فضای مجازی هم محیط موثری است و در رابطه با این موضوع غفلت کرده‌ایم اگر چه این مسئله در قانون به نوعی دیده شده است. در حال حاضر فضای مجازی محیط امنی برای کودکان نیست.

ما محلات دوستدار کودک نداریم و مددکاری باید افراد محله را نسبت به کودکان آشنا کند؛ چندی پیش در شهر مشهد طرحی داشتیم که طی آن تیم مددکاری اجتماعی کودکان کار را به مغازه داران محل معرفی می‌کرد و آن‌ها از کودک مراقبت می‌کردند و هنگامی که این مراقبت اتفاق می‌افتد کمتر به کودک تعرض می‌شود و کودک چتر حمایتی را در محله احساس می‌کند.

کودکانی که به هر دلیلی کانون اصلاح و تربیت را تجربه می‌کنند لازم است چند ماه قبل از ترخیص از سوی واحد مددکاری مرکز مراقبت پذیرش شوند. نظام مراقبت اجتماعی باید همه گروه‌های کودکان را شامل شود.

آنچه شما به عنوان مصادیق آوردید که کامل‌ترین مصادیق کودکان است و حتی اگر قانون حمایت از کودکان بدسرپرست هم نداشتید، همین قانون کفایت می‌کرد. تمام آن‌ها سازمان‌های متولی دارند، مشکل این است که این سازمان‌ها همه چیز را رها کرده‌اند. ما باید محیط‌ها را در کنار فرد و خانواده داشته باشیم و همه محیط‌ها باید دیده شود. ما تا چه حد به سمت خلق موقعیت‌ها و فرصت‌های جدید در محیط‌های اجتماعی جامعه رفتیم؟ خلق این موقیت‌ها فرصت‌های بهتر زندگی کردن را برای کودکان فراهم می‌کند و این وظایف مددکاری اجتماعی است. باید خلاقیت داشته باشیم خلاقیت‌هایی که برگرفته از آسیب‌شناسی قبلی، اثرگذاری و مانایی باشد و این مسئله مستلزم هم افزایی و اقدام جدی‌تر است.

هوشمندی این قانون در این بود که همه افرادی که با کودک در ارتباط هستند باید آموزش ببینند و مردم هم باید آموزش بینند. حساس‌سازی محیط‌های مرتبط با هدف حمایت‌طلبی در گام اول و در نهایت مطالبه‌گری، اگر این محیط‌ها را در کنار هم داشته باشیم می‌توانیم مراقبت بیشتری از کودکان در شرایط اضطرار داشته باشیم چرا که ما خلاء قانونی نداریم.

Play

Mute

Loaded: 0%

Progress: 0%

Remaining Time -4:17

Fullscreenکد ویدیودانلود

فیلم اصلی

نگاهي به تاثير روحي - رواني قتل مهرجويي و همسرش بر هنرمندان زخم ناسور

نگاهي به تاثير روحي - رواني قتل مهرجويي و همسرش بر هنرمندان

زخم ناسور

تينا جلالي

دهشتناك، خوفناك، ترسناك، هولناك، يكي‌يكي اين كلمات را رد مي‌كنم، حس مي‌كنم اين واژه‌ها، سنگيني و بزرگي شب حادثه و جنايت قتل مهرجويي و همسرش را در خود ندارند، هرچه سرچ مي‌كنم تا كلمه‌اي هم‌وزن آن شب سياه پيدا كنم به نظرم نمي‌آيد يا قدرمسلم نمي‌تواند حق مطلب را ادا كند، فكرش را بكنيد، آسوده و آرام در آشپزخانه نشسته‌ايد و غذايي بار گذاشته‌ايد و به سيگارتان پك مي‌زنيد كه ناگهان با چاقو و چماق به جانتان حمله مي‌كنند و... تصور آن لحظه مو را بر بدن آدم سيخ مي‌كند، با خودم فكر مي‌كنم همان لحظه كه مهرجويي و همسرش با قاتلان گلاويز مي‌شدند در آن لحظه من يا به عبارتي ما چه مي‌كرديم؟ عرق سردي بر بدنم مي‌نشيند و يادم مي‌آيد كه در آن وقت شوم روي كاناپه نشسته و با موبايلم ور مي‌رفتم.

صبح همان روزي كه قتل داريوش مهرجويي و همسرش منتشر شد به واسطه حوزه كاري، صحبت‌ها و پرس و جو‌هاي زيادي درباره ماهيت قتل با همكاران داشتم، ولي آن روز براي خانواده موضوع را تعريف نكرده بودم و نمي‌گذاشتم سر صحبت باز شود.

تا اينكه حوالي ظهر يك‌باره پدر به من زنگ زد و گفت: دخترجون چرا مهرجويي رو كشتند؟ جريان چيه؟ اين طفلك كه كسي رو آزار نداده بود؟ واقعا نمي‌دانستم چه بگويم.

تعريف خشك و خالي تحويلش دادم و از پدر خواهش كردم اخبار مهرجويي را دنبال نكند، لحظه‌اي طول نكشيد كه برادرم زنگ زد، روز بعد دخترخاله، پسرعمو، دخترعمه تماس گرفتند؛ ماجرا را سربسته توضيح مي‌دادم و از آنها هم خواهش مي‌كردم به خاطر تاثير منفي پيگير نباشند. خودم ولي طاقت نمي‌آوردم.

اگر بگويم در تمام اين مدتي كه اخبار قتل مهرجويي و دستگيري قاتلان منتشر مي‌شد پا به پاي مطالب پيش مي‌رفتم و جزييات را مرور مي‌كردم دروغ نگفتم؛ فقط يك سوال از ذهنم بيرون نمي‌رفت و آن اين بود كه چه كينه عميقي باعث وقوع اين جنايت شده است؟

در كوچه و خيابان بدون اينكه خودم را معرفي كنم با مردم درباره مهرجويي هم‌صحبت مي‌شدم و از آنها مي‌پرسيدم از قتل مهرجويي خبر داريد؟ شما از اين قتل چه تعريفي داريد؟ شب‌ها موقع خواب از ترس درها را سه بار قفل مي‌كردم، خيالاتي شده بودم فكرهاي منفي درباره آدم‌ها در سرم مي‌چرخيد، مگر مي‌شود به خاطر 30 ميليون سر آدم را بريد؟

اما لحظه سخت، تماشاي صحنه بازسازي قتل مهرجويي بود. انگار ديگر نفسم بالا نمي‌آمد، چه نمايش ترسناك و دلهره‌آوري، با خودم گفتم يعني آن لحظه با مهرجويي چه كردند؟ بي‌وجدان‌ها به خاطر چند تكه طلا به جان آدم‌ها افتاديد؟

حقيقتا يكي، دو هفته اخير لحظه‌هاي سخت و تكان‌دهنده‌اي بر اهالي رسانه گذشت، اما هنرمنداني كه با مهرجويي حشر و نشر و ارتباط نزديكي داشتند اوضاع روحي‌شان چگونه بود؟

مرور پيام‌ها و دلنوشته‌هاي چند وقت اخير هنرمندان نشان مي‌دهد كه چه لحظه‌هاي سختي بر آنها گذشته است، دلنوشته سراسر حزن طناز طباطبايي: «اين آتشي كه در دلم ماند با هيچ آبي خاموش نخواهد شد.» يا متن اصغر فرهادي: «كلامي براي نوشتن پيدا نمي‌كنم اين‌بار سنگين سبك نمي‌شود.» يا مسعود كيميايي: «نمي‌توانم حرف بزنم.» همينطور هومن سيدي: «سهمناك و موحش است به چه گناهي؟» يا مهدي كرم‌پور: «به خودم قول داده بودم ديگر مطلقا چيزي ننويسم. با عباس معروفي بغضم شكست اما... و با رفتن مهرجويي... قول مي‌دهم آخرينش باشد.»

طول مي‌كشد تا هنرمندان از اين فشار عصبي خلاص شوند

با غلامرضا موسوي از تهيه‌كنندگان سينما و كسي كه ارتباط زيادي با هنرمندان دارد درباره روحيه هنرمندان گفت‌وگو مي‌كنم. او مي‌گويد: آقاي مهرجويي يكي از مهم‌ترين هنرمندان كشورمان بودند، كسي كه بهترين فيلم‌هاي تاريخ سينما را ساخته و يكي از نوگراترين فيلمسازهاي ما به شمار مي‌رود، قطعا نبود ايشان آن هم با اين قتل فجيع به لحاظ روحي و رواني ديگر هنرمندان را تحت‌تاثير قرار داده و آنها را دچار سرخوردگي كرده است.

او مي‌گويد: تا جايي كه مي‌دانم و همانطور كه در صحبت‌ها و نظرات هنرمندان هم پيداست اغلب ناراحت هستند و روحيه خوبي ندارند. البته اين روحيه رنجور براي هنرمندان كه از ويژگي حساسيت بالاتري برخوردارند طبيعي است. ولي بي‌گمان مدت‌ها طول خواهد كشيد تا حال وهواي هنرمندان از اين فشارهاي عصبي خلاص شود.

ترومايي كه هنرمندان تجربه كردند زياد است

از آنجايي كه تبعات قتل داريوش مهرجويي و همسرش از جوانب مختلف قابل بررسي است در وهله اول با دكتر علي صاحبي روانشناس گفت‌وگو كرديم، او مي‌گويد: متاسفانه اطلاعات درستي در مورد نحوه و چرايي قتل داريوش مهرجويي و همسرش منتشر نشده اما وقوع چنين قتلي و مشاهده آن از جانب مردم و تفسير آن، قطعا روي بهزيستي و كيفيت زندگي مردم تاثير زيادي مي‌گذارد. به ويژه هنرمندان كه با اثربخشي و گستره آثار و زندگي داريوش مهرجويي آشنا هستند. اين آسيب بيشتر متوجه آنها مي‌شود و در حلقه تنگ‌تر سينماگران قرار مي‌گيرند كه آسيب و ترومايي كه آنها تجربه كرده و مي‌كنند بسيار زياد خواهد بود. به غير از شوك و ناباوري و احساس شديد غم، ترس و اضطراب پديده ديگري است كه بر آنها مستولي مي‌شود و آنها را در بر مي‌گيرد.

اين روانشناس با اشاره به اينكه از اين فاجعه به وجود آمده، كل جامعه دچار تروما شده و اعتماد اجتماعي دچار تزلزل مي‌شود توضيح مي‌دهد: دو مفهوم بنيادين در زندگي ما انسان‌ها خاصه هنرمندان اهميت زيادي دارد، نخست: احساس امنيت با اين مفهوم كه آيا من در جامعه‌اي كه كار مي‌كنم و محتوا توليد و خلق مي‌كنم امنيت دارم؟ دوم: موضوع اعتماد است، با اين تعريف كه چقدر مي‌توانم به نيروهايي كه قرار است از من محافظت كنند اعتماد كنم آيا از من مراقبت لازم و محافظت كافي مي‌شود؟

كنش‌گري سينماگران افول مي‌كند

او مي‌گويد: وقتي اعتماد و امنيت مردم و هنرمندان آسيب مي‌بيند كنش‌گري حرفه‌اي و اجتماعي آنها افول مي‌كند و اميد اجتماعي از بين مي‌رود و عموم مردم و به ويژه هنرمندان دچار درماندگي اجتماعي مي‌شوند. از جهتي چنين اتفاقي بر تمام گستره جامعه هم اثر مي‌گذارد و به آن آسيب مي‌زند. آقاي مهرجويي كنش‌گر فعالي بودند. كمتر آدم شاخصي در سينما داريم كه كارهاي فاخر زيادي ساخته باشد. هركدام از فيلم‌هاي او در موقعيت‌هاي سياسي - اجتماعي خاص نمايش داده شد و در همان مقطع به وجود آورنده كنش‌هاي زيادي بود، قتل چنين آدم كنش‌گر مهمي، قطعا روي كنش‌گري سينماگران ديگر هم تاثير زيادي مي‌گذارد. البته اين ماجرا مي‌تواند صورت ديگري هم داشته باشد و كنش‌گري‌ها را بيشتر كند ولي جنبه منفي آن قوي‌تر است و سينماگر با در نظر گرفتن فرجام زندگي داريوش مهرجويي به خودش مي‌گويد: من به كجا مي‌خواهم برسم. چنين نگاهي قطعا نا اميدي به وجود مي‌آورد.

يا مهاجرت مي‌كنند يا از خلق اثر

خودداري مي‌كنند

دكتر صاحبي در بخش ديگري از صحبت خود مي‌گويد: وقتي كنش‌گري هنرمندي از بين برود يا اقدام به مهاجرت مي‌كند يا از خلق اثر خودداري مي‌كند. از منظر ديگري هم مي‌توان به اين ماجرا نگاه كرد و آن نوع چنين قتل‌هاست كه زمينه تاريخي دارد و به واسطه آن حافظه تاريخي ناباوري مردم را در پي دارد. اگر شخصي، نهادي يا مسوولي درباره اين قتل‌ها توضيح درستي هم بدهد اما مردم يا هنرمندان باور نمي‌كنند كه بر اساس يك انگيزه شخصي چنين اتفاقي رخ داده باشد. فرض‌شان اين است كه براي خاموش كردن صداي هنرمندان اين تمهيد به كار گرفته شده است، به عبارت ديگر برداشت شخصي از اين اتفاق اين است كه اين اتفاق توطئه است حتي اگر توطئه نباشد.

طبيعتا با وقوع چنين حادثه تلخي، آشفتگي هيجاني در ميان هنرمندان و غير هنرمندان زياد مي‌شود. اين آشفتگي در برخي‌ها شديدتر است و آنها به سختي مي‌توانند تالمات روحي خود را مديريت كنند اما بعضي هيجانات خود را به سرعت تنظيم مي‌كنند اما به هر حال اتفاق جانكاهي است و اراده فرد به تنهايي قادر نيست اين آشفتگي هيجاني را از خود دور كند.

هنرمندان بيشتر با هم گفت‌وگو كنند

به شخصه به هنرمندان توصيه مي‌كنم براي تجديد روحيه تا جايي كه مي‌توانند بيشتر باهم گفت‌وگو كنند، بيشتر باهم حشر و نشر داشته باشند، هنرمندان به‌طور معمول بيشتر از ديگران روحيه انزواطلبي دارند و تمايلشان اين است كه ناراحتي را در سكوت و درون خودشان حل كنند اما پيشنهاد من اين است كه در جمع حضور پيدا كنند. در مورد اين واقعه و غم و درد خود باهم گپ بزنند تا اين آشفتگي هيجاني آنها بهتر تحمل و تنظيم شود و در آنها رسوب نكند. خودشان را به هيچ عنوان منزوي نكنند كه اين بسيار كار اشتباهي است و در نهايت اين نكته را در نظر بگيرند كه تاريخ ما نظير اين نوع از دست دادن‌ها و فقدان‌هاي بزرگ را كم و بيش به خود ديده از قال محمد مسعود گرفته تا مرگ نابهنگام فروغ فرخزاد و ... اما هنرمندان در هر مقطعي سوگواري خود را داشته‌اند و بعد همچون ققنوس از آتش سر برآورده‌اند و كارهاي فاخر بيشتري به جامعه ارايه كرده‌اند.

اين دكتر روانشناس مي‌گويد: به اين ماجرا هم مي‌توان با شيوه اسنادي خوشبيني نگاه كرد و هم با شيوه اسنادي بدبيني از اين حيث كه با خود بگوييم اين ماجرا آخر راه است و در تمام زندگي من اثر مي‌گذارد و پايدار مي‌ماند. نگاه خوشبيانه اما مي‌گويد چنين اتفاقي ويژه ما نيست و بر تمام قلمروهاي زندگي ما اثر پايدار و دايمي نمي‌گذارد. مي‌توانيم آن را نيز از سر بگذرانيم. اين هنرمندان به اين فكر مي‌كنند كه به راه باديه رفتن به از نشستن باطل.

هنرمنداني كه با شيوه اسنادي خوشبيني به اين ماجرا نگاه مي‌كنند، هرچند سخت از اين بحران عبور مي‌كنند ولي مي‌توانند اين خشم و ناكامي را تبديل به آثار گرانقدر كرده و آن را به ياد، خاطره و نظام ارزشي داريوش مهرجويي تقديم كنند.

توصيه من به هنرمندان اين است:

زندگي در صدف خويش گهر ساختن است

در دل شعله فرو رفتن و نگداختن است

احساسات ميليون‌ها آدم كه جريحه‌دار شد

همچنين با دكتر سيد حسن موسوي چلك رييس انجمن مددكاران اجتماعي ايران گفت‌وگو كرديم، او به «اعتماد» مي‌گويد:

اين روزها يكي از اخباري كه در صدر قرار گرفته موضوع قتل يك فرد شناخته‌شده در حوزه فرهنگ و هنر به ويژه سينماي ايران است، مرحوم داريوش مهرجويي با توجه به نوع قتلي كه در مورد او صورت گرفته احساسات را بسيار جريحه‌دار كرده و از سوي ديگر كشتن همسر اين كارگردان فقيد و نوع قتل او هم شوك به جامعه هنري وارد كرد.

چون اين افراد شناخته‌شده هستند و مردم با فيلم‌ها و آثارشان ارتباط برقرار مي‌كردند تاثيرگذاري فوت آنها در جامعه بيشتر است. اساسا هنرمندان با توجه به ويژگي‌هايي كه دارند در بين مردم محبوبيت دارند مشخصا در مورد آقاي مهرجويي به دليل سابقه‌اي كه او داشت اين محبوبيت بيشتر هم بود.

اين استاد دانشگاه در ادامه توصيح مي‌دهد: واقعيت اين است كه خشونت در جامعه نسبت به هر فردي كه باشد آثار منفي روي اعضاي ديگر جامعه دارد حال در جامعه هنري اين تاثيرگذاري بيشتر هم هست. همانطور كه در واكنش‌هاي آنها در طيف‌هاي مختلف ديديم گوياي اين نكته است. قتل داريوش مهرجويي نه تنها هنرمندان و جامعه هنري را به خود مشغول كرد كه اخبار پيرامون آن فراتر هم رفت و به حوز ه‌هاي سياسي انتظامي هم كشيده شد. تا جايي كه بالاترين مراجع ذي‌ربط نسبت به اين موضوع واكنش نشان دادند. مي‌خواهم بگويم مساله‌اي بود كه فراتر از جامعه هنري را به خود درگير كرد. از نگاه ديگر مي‌توان گفت خشونت قتل مهرجويي و همسرش فقط مختص اعضاي خانواده او هم نبود، لحظه‌اي به صحبت‌هاي دختر مرحوم مهرجويي درباره پدر و مادرش دقت كنيد.

افراد شناخته‌شده بايد امنيت داشته باشند

موسوي چلك در ادامه مي‌گويد: اما نكته مهم درباره اين قتل، حس ناامني است كه چنين قتل‌هايي به ديگر هنرمندان تزريق مي‌كند. همانطور كه مي‌دانيد پيش‌تر گردنبد علي دايي را دزديدند، يا موبايل ورزشكار ديگري را از او ربودند، خشونتي كه در اين نوع ارتكاب جرم وجود دارد و به دليل فراگيري و اشتهار هنرمندان يا ورزشكاران، پير و چوان، زن و مرد را بيشتر تحت‌تاثير قرار مي‌دهد و روحيه آنها را اذيت مي‌كند.

به اعتقاد اين جامعه‌شناس، آثار و فيلم‌هاي داريوش مهرجويي و اساسا خود او بين عموم مردم شموليت زيادي داشت، از اين حيث بايد گفت قتل او نه تنها روي مردم و هنرمندان تاثير مي‌گذارد كه جامعه از اين قتل‌ها تاثير مي‌گيرد و به واسطه بزرگي نام مقتول، ممكن است آثار مخرب‌تري روي مردم و جامعه بگذارد: شما نگاه كنيد در چند وقت اخير بخش عمده‌اي از اخبار فضاي مجازي به چگونگي قتل آقاي مهرجويي و همسرش اختصاص داشت و واكنش مردم و اهالي سياست خود گويايي فراگيري آن بود. اما آنچه مسلم است اينكه چنين قتل‌هايي نه اولين و نه آخرين است، از اين دست قتل در تمام طول تاريخ را شاهد بوديم و در همه حوزه‌ها وجود داشته است. اما ‌اي كاش مسوولان كمي براي امنيت افراد موثر و بزرگ و شناخته‌شده تدابيري بينديشند.

اين استاد دانشكاه در ادامه صحبتش مي‌گويد: با توجه به اينكه مسوولان صحنه بازسازي قتل را هم منتشر كردند قطع به يقين اين حادثه به اين سادگي‌ها از ذهن و روان مرد پاك نمي‌شود و تاثيرگذار نيست. سال‌ها در مورد اين قتل و اثرات آن بحث و صحبت مي‌شود.

انتشار صحنه بازسازي اشتباه محض بود

موسوي چلك تاكيد مي‌كند: ‌اي كاش مسوولان در مورد انتشار تصاوير بازسازي قتل كمي صبر و تامل به خرج مي‌دادند چراكه انتشار اين تصاوير خودش آزاردهنده است و افكار عمومي را آزرده‌خاطر و ناراحت مي‌كند. اگر قرار است به مراجع بلندپايه گزارش كار داده شود، در آن صورت مي‌توان در جمع خصوصي اين تصاوير را ديد اما نيازي نبود افكار عمومي اين تصاوير را ببيند و بر روح و روان آدم‌ها تاثير منفي بگذارد انگار كه دوباره قتل در جامعه روي داده و ماجرا از اول اتفاق افتاده است. متاسفانه بايد بگويم انتشار صحنه‌هاي بازسازي قتل نه تنها اشتباه محض بود كه اين خودش مروج خشونت است و جنبه‌هاي يادگيري هم دارد. ‌اي كاش مسوولان كمي تامل مي‌كردند.

به هرحال در جامعه چنين خشونتي اتفاق افتاده و من لازم مي‌بينم هنرمندان جنبه‌هاي خودمراقبتي را حتما در نظر داشته باشند بخشي در مراقبت‌هاي فردي و بخشي هم جنبه‌هاي يادگيري دارد كه بايد بيامورند. شرايط جامعه امروز خشونت زياد دارد و هنرمندان بايد مراقبت از خود را در جنبه‌هاي مختلف زندگي لحاظ كنند.

دكتر صاحبي: به هنرمندان توصيه مي‌كنم براي تجديد روحيه تا جايي كه مي‌توانند بيشتر باهم گفت‌وگو كنند، بيشتر باهم حشر و نشر داشته باشند، هنرمندان به‌طور معمول بيشتر از ديگران روحيه انزواطلبي دارند و تمايل‌شان اين است كه ناراحتي را در سكوت و درون خودشان حل كنند اما پيشنهاد من اين است كه در جمع حضور پيدا كنند. در مورد اين واقعه و غم و درد خود باهم گپ بزنند تا اين آشفتگي هيجاني آنها بهتر تحمل و تنظيم شود و در آنها رسوب نكند. خودشان را به هيچ عنوان منزوي نكنند كه اين بسيار كار اشتباهي است و در نهايت اين نكته را در نظر بگيرند كه تاريخ ما نظير اين نوع از دست دادن‌ها و فقدان‌هاي بزرگ را كم و بيش به خود ديده از قال محمد مسعود گرفته تا مرگ نابهنگام فروغ فرخزاد و... اما هنرمندان در هر مقطعي سوگواري خود را داشته‌اند و بعد همچون ققنوس از آتش سر برآورده‌اند و كارهاي فاخر بيشتري به جامعه ارايه كرده‌اند
دكتر موسوي چلك: ‌اي كاش مسوولان در مورد انتشار تصاوير بازسازي قتل كمي صبر و تامل به خرج مي‌دادند چراكه انتشار اين تصاوير خودش آزاردهنده است و افكار عمومي را آزرده‌خاطر و ناراحت مي‌كند. اگر قرار است به مراجع بلندپايه گزارش كار داده شود، در آن صورت مي‌توان در جمع خصوصي اين تصاوير را ديد اما نيازي نبود افكار عمومي اين تصاوير را ببيند و بر روح و روان آدم‌ها تاثير منفي بگذارد انگار كه دوباره قتل در جامعه روي داده و ماجرا از اول اتفاق افتاده است. متاسفانه بايد بگويم انتشار صحنه‌هاي بازسازي قتل نه تنها اشتباه محض بود كه اين خودش مروج خشونت است و جنبه‌هاي يادگيري هم دارد. ‌اي كاش مسوولان كمي تامل مي‌كردند.

منبع: روزنامه اعتماد، شماره 5613/ شنبه 6 آبان 1402

نقش آموزش و پرورش در قانون حمایت از اطفال و نوجوانان؛ از ارائه آموزش رایگان در شرایط خاص تا مشاوره ب

گفت‌وگو|

نقش آموزش و پرورش در قانون حمایت از اطفال و نوجوانان؛ از ارائه آموزش رایگان در شرایط خاص تا مشاوره برای دانش‌آموزان در معرض خطر

نقش آموزش و پرورش در قانون حمایت از اطفال و نوجوانان؛ از ارائه آموزش رایگان در شرایط خاص تا مشاوره برای دانش‌آموزان در معرض خطر

رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران با بیان اینکه آموزش و پرورش باید به صورت مستمر وضعیت رفتاری دانش‌آموزان را بررسی کند گفت: این نهاد باید نسبت به آموزش رایگان اطفال و نوجوانانی که قادر به ادامه تحصیل در نظام رسمی آموزش و پرورش کشور نیستند، اقدام کند.

سید حسن موسوی چلک در گفت‌وگو با میزان درباره نقش آموزش و پرورش در قانون حمایت از اطفال و نوجوانان و آیین‌نامه اجرایی آن گفت: افراد مشمول این قانون شامل مصادیقی است که ممکن است در مدارس حضور داشته باشند و یا مشکلاتی که احتمال دارد برخی از دانش آموزان با آن مواجه باشند.

وی ضمن اشاره به اینکه بند «ج» ماده ۶ این قانون وظایفی را برای آموزش و پروش پیش‌بینی کرده است، ادامه داد: در آیین‌نامه اجرایی ماده ۶ قانون حمایت از اطفال و نوجوانان مصوب سی‌ام خرداد ۱۴۰۰ آمده است که نوجوان در مرکز نگهداری باید به تحصیلات خود ادامه دهند و شرایط تحصیل باید مطابق استاندارد‌های کشوری و زیر نظر وزارت آموزش و پرورش بوده و مدارک تحصیلی بدون ذکر نام «مرکز نگهداری»، توسط آموزش و پرورش صادر شود و اولیا یا سرپرستانی قانونی و تمام اشخاصی که مسئولیت نگهداری، مراقبت و تربیت طفل و نوجوانان را بر عهده دارند، موظفند شرایط و موجبات تحصیل طفل و نوجوان واجد شرایط را در مدرسه یا مرکز نگهداری فراهم آورند.

موسوی چلک عنوان کرد: همچنین نظام تأمینی و تربیتی کشور به منظور رشد و تکامل همه جانبه اطفال تربیتی کشور مکلف است و باید برای نوجوانان محروم از آزادی، برنامه جامع توانمندسازی اطفال و نوجوانان شامل آموزش‌های رسمی، فنی وحرفه‌ای، مهارت‌های زندگی و ارتباطی و سایر آموزش‌های متناسب با سن، جنس، فرهنگ و وضعیت طفل و نوجوان محروم از آزادی را با همکاری وزارت آموزش و پرورش تهیه و اجرا کند و نسبت به شناسایی و معرفی اطفال نوجوانانی که پدر، مادر یا سرپرست قانونیشان در زندان به سر می‌برند به سازمان بهزیستی و وزارت آموزش و پرورش اقدام و در آغاز سال تحصیلی جدید به تفکیک منـاطق شهری و روستایی به آموزش و پرورش اعلام کند.

وی با بیان اینکه اداره کل امور اتباع و مهاجرین خارجی، فرماندهی انتظامی و کلیه نهاد‌هایی که این گونه اطلاعات را در اختیار دارند، مکلفند این اطلاعات را در اختیار سازمان ثبت احوال کشور قرار دهند. ادامه داد: باید در خصوص نوجوانان معرفی شده از سوی سازمان بهزیستی و نهاد‌های حمایتی و نسبت به آموزش رایگان اطفال و نوجوانانی که در مراکز نگهداری یا کانون‌های اصلاح و تربیت نگهداری می‌شوند، اقدام شود.

رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران توضیح داد: آموزش و پرورش باید حسب گزارش‌های دریافتی از سازمان ثبت احوال کشور اطفال و نوجوانان بازمانده از تحصیل را شناسایی و چنانچه برای رفع علت ترک تحصیل نیاز به اقدام حمایتی یا قضایی باشد حسب مورد موضوع را به سازمان بهزیستی کشور یا دفتر حمایت از اطفال و نوجوانان دادگستری اعلام کند.

موسوی چلک ضمن اشاره به اینکه اطفال و نوجوانان کم توان یا مبتلا به اختلالات شناختی یا مشکلات یادگیری باید از آموزش‌های ویژه و متناسب برخوردار شوند، بیان کرد: آموزش و پرورش با همکاری وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات باید جهت پوشش تحصیلی کامل اطفال و نوجوانان، تمهیدات لازم را برای ارائه و دسترسی به خدمات آموزشی مجازی فراگیر فراهم کند.

وی گفت: مدرسه در صورت شناسایی موارد مشکوک به ترک تحصیل ضمن بررسی موضوع و علت سنجی، با همکاری دستگاه‌های ذی‌ربط زمینه حضور مجدد ادامه تحصیل دانش‌آموز را فراهم می‌کند و در صورت ضرورت انجام اقدامات حمایتی یا مداخله قضایی به جهت بزه‌دیدگی یا وضعیت مخاطره آمیز طفل و نوجوان، مدیر مدرسه باید ضمن اعلام مراتب به آموزش و پرورش منطقه یا ناحیه موضوع را فوراً به سازمان بهزیستی یا دفتر حمایت از اطفال و نوجوانان دادگستری اعلام کند.

وی افزود: آموزش و پرورش به صورت مستمر به بررسی وضعیت تحصیلی و رفتاری دانش‌آموزان اقدام می‌کند و مدیر مدرسه با شناسایی دانش آموزان در معرض خطر یا بزه دیده ضمن ارائه خدمات آموزشی، مشاوره فردی و خانوادگی انجام مداخلات مختصر ضروری در صورت نیاز به و ارائه خدمات حمایتی و تخصصی یا مداخله قضایی، حسب مورد موضوع را فوراً به سازمان بهزیستی یا دفتر حمایت از از اطفال و نوجوانان دادگستری اعلام می‌کند.

رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران توضیح داد: این نهاد باید در چارچوب ضوابط و مقررات نهضت سوادآموزی و در خواست سرپرست طفل و نوجوان یا نهاد‌های حمایتی، نسبت به آموزش رایگان اطفال و نوجوانانی که به دلایلی مانند شرایط خاص جسمی، کم توانی، بیماری، نبود امکانات و شرایط تحصیل، افزایش سن نسبت به مقطع تحصیلی و یا هر دلیل دیگری قادر به ادامه تحصیل در نظام رسمی آموزش و پرورش کشور نیستند، اقدام کند.

منبع: خبرگزاری میزان/23 مهر 1402

 
  BLOGFA.COM