مددکاری اجتماعی، سلامت اجتماعی، آسیب های اجتماعی، سیاستگذاری اجتماعی، مطالبه گری
 

کودکان بار این بی مسوولیتی را به دوش می کشند

فیلترینگ، خسارات اجتماعی سنگینی داشته است

بررسی ترافیک اینترنت در ایران، میزان استفاده از فیلترشکن‌ها و وضعیت تبلیغات در بستر دیجیتال پرداخت؛ بخشی از این گزارش به این موضوع پرداخت که از میان کاربران ایرانی استفاده از فیلترشکن در سنین ۱۵ تا ۱۷ سال، به ۹۷ درصد رسیده‌است. همچنین میزان استفاده کاربران در مقطع ابتدایی از فیلترشکن ۶۳ درصد است. یعنی از هر ۳ کاربر ایرانی با تحصیلات ابتدایی، ۲ نفر از فیلتر شکن استفاده می‌کنند. این آمار نشان می‌دهد استفاده از این ابزار‌ها دیگر مخصوص قشر تحصیلکرده نیست. چنین آماری می‌تواند بیانگر یکی دیگر آسیب‌های فیلترینگ به وضعیت فرهنگی و اجتماعی جامعه باشد. حال آن که کودکان و نوجوانان در معرض چنین آسیبی قرار گرفته‌اند.

آدم را از هرچه منع کنید نسبت به آن حریص‌تر می‌شود

سید حسن موسوی چلک، جامعه‌شناس و رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران، در گفتگو با خبرنگار خبرآنلاین و در واکنش به استفاده ۶۷درصدی کاربران ابتدایی از فیلتر شکن‌ها گفت: «در گذشته کودکان، نوجوانان و جوانان برای استفاده از اینترنت محدودیت‌هایی داشتند که به واسطه کرونا و نوع آموزش از راه دور این محدودیت‌ها از بین رفتند. طبیعتا وقتی محدودیت‌ها از بین رفت بچه‌ها از سنین پایین وارد فضا‌های خطرآفرین شدند. فضا‌هایی که برای بچه‌ها جاذبه دارد، جدید است و تنوع دارد و در این بین به دلیل استفاده از فیلترشکن محدودیت‌ها برداشته شده‌اند و چرخش اطلاعات برای کودکان راحت‌تر شده‌است.»

او همچنین گفت: «با فیلترینگ گسترده موضوع فیلترشکن‌ها به میان آمد و مصداق مثالی که “آدم را از هرچه منع کنید حریص می‌شود” در جامعه ایرانی بروز پیدا کرد. قبلا فیلترشکن نبود و دسترسی به یک سری از سایت‌ها برای کودکان میسر نبود، اما حالا در خیلی مواقع خود والدین فیلترشکن را برای فرزندان میخرند و از طرف دیگر هیچ‌گونه کنترلی برای آن ندارند.»

فیلترینگ، کودکان و نوجوانان را تحریک کرده‌است

موسوی چلک در ادامه افزود: «چنین موضوعی طبیعتا باعث می‌شود وابستگی در کودکان افزایش پیدا کند، در سلامت روان آن‌ها تاثیر گذارد و ساعات زیادی را به واسطه جذابیت تصاویر و مطالبی که از طریق فیلترشکن به آن دسترسی پیدا می‌کنند، در اینترنت بگذرانند؛ چراکه دیگر حریمی وجود ندارد. فیلترینگ کودکان و نوجوانان را تحریک کرده‌است. به دلیل نیاز به ارتباطات به سمت فیلترشکن‌ها کشیده شده‌اند و حال می‌توانند به سایت‌هایی دسترسی داشته باشند که قبلا دسترسی نداشتند.»

این جامعه شناس با بیان اینکه در اینترنت برای این سنین اطلاعات، تصاویر و مطالب جذابی وجود دارد، گفت: «اگر افراد دانش لازم برای استفاده از فیلترشکن‌ها را نداشته باشند، این جذابیت باعث ایجاد وابستگی در بین نوجوانان و کودکان می‌شود و در نتیجه کودکان و نوجوانان مدت بیشتری را در فضای اینترنت می‌گذرانند و ارتباطات آن‌ها در خانواده و با فضای خانواده کمتر می‌شود و باعث می‌شود شب بیداری داشته باشند و سلامت روان آن‌ها تهدید شود و حتی بر بروی نگرش، سبک زندگی، کیفیت و نوع ارتباطات آن‌ها و پایبندی به ارزش‌ها و … نیز تاثیرات منفی می‌گذارد.»

او در ادامه گفت: «عموم مردم دانش استفاده از فیلترشکن‌ها را ندارند و در این بین خانواده‌ها نیز نمی‌توانند کنترلی بر روی رفتار فرزندان خود داشته باشند و طبیعتا فرزندان آسیب می‌بینند و قطعا بر کیفیت روابط آن‌ها با اعضای خانواده نیز تاثیر می‌گزارد.»

او همچنین با اشاره به اینکه در کشور‌های دیگر برای این گروه از جامعه، دسترسی به اینترنت محدودیت‌هایی دارد؛ افزود: «در مقطعی این بحث در ایران نیز وجود داشت که سیم کارت دانش آموزی داشته باشیم و فرزندان نتوانند وارد هر فضایی شوند و تحت کنترل باشند و والدین نظارت داشته باشند، اما این طرح ناموفق واقع شد.»

پلتفرم‌های خارجی کماکان در مسند محبوبیت

حسن عماری، روانشناس حوزه خانواده نیز در گفت و گویی که با خبرنگار خبرآنلاین داشت، گفت: «با توجه به شرایط، گا‌ها مجبورم از فیلترشکن برای فرزند دبستانی خودم استفاده کنم، بنابراین خودم مبتلا به این مسئله هستم. شاید این موضوع پیش بیاید که چرا از پلتفرم‌های داخلی استفاده نمی‌شود، فعلا بنظر می‌رسد جامعه ترجیح می‌دهد از این پیام رسان‌ها استفاده نکند، چراکه هنوز آنقدری که باید در مورد حفاظت از اطلاعات، اطمینان به مردم داده نشده‌است، بنابراین وقتی که اعتماد عمومی برای پلتفرم داخلی نیست، شرایط عمومی مقبولیت استفاده از پلتفرم‌هایی مثل واتساپ، تلگرام، اینستاگرام و… همچنان وجود دارد.»

فیلترینگ درست پیش نرفته‌است

این روان‌شناس در ادامه گفت: «متاسفانه بحث فیلترینگ درست پیش نرفت، ما مخالف فیلترینگ برای کودکان نبودیم، اما مسائل الان به گونه‌ای پیشرفته‌است که حتی آن‌هایی که نمی‌خواستند از رسانه‌ها و سایت‌های نامربوط با سنشان استفاده کنند، الان مجبورند از فیلترشکن استفاده کنند و طبیعت استفاده از فیلترشکن خطر‌هایی را در پی دارد، در واقع فیلترشکن‌ها با ابعاد دیگر زندگی و نیاز‌ها گره خورده‌است. ما الان نیاز به فضایی داریم که از آن استفاده کنیم و همچنین محرومیت‌هایی نیز داریم.»

هیچ‌کس مسئولیت قبول نمی‌کند

عماری در پاسخ به اینکه کودکان در معرض چه آسیب‌هایی هستند، گفت: «این که هرکسی فیلترشکن داشته باشد حتما می‌خواهد به سایت مستهجن و نامربوطی ورود پیدا کند استدلال درستی نیست. اما الان مسئله بهم ریختگی مدیریتی راجع به این موضوع است، هیچکسی مسئولیت را قبول نمیکند. حتما میدانید که در کل دنیا محدودیت برای دسترسی کودکان یا سنین پایین‌تر از حد مجاز حتی به فیلم‌های خشن وجود دارد، برای مثال زمانی که فیلم سینمایی ساخته می‌شود و عددی برای آن ذکر می‌شود که فرضا فقط ۱۴ سال به بالا ببینند یعنی که آنجا هم چنین قوانینی وجود دارد و همه کشور‌های پیشرفته دنیا در حوزه نظام تعلیم و تربیت موافق بحث محدود سازی هستند، اما اعمال محدودیت‌ها به شکل صفر و صدی کار درستی نیست.»

مردم را به دردسر انداخته‌اند

او در ادامه افزود: «به نظر می‌رسد که مسئولان مسئولیت را از گردن خود ساقط کرده‌اند و خانواده‌ها را درگیر مسائلی کرده‌اند که نباید. درواقع این تصمیم را دولتمردان گرفته‌اند و خودش نیز باید جوابگو باشد، مردم را به دردسر انداختند. من به عنوان والد برای استفاده فرزندم محدودیت و شرایطی دارم که باید درنظر گرفته شود، اما در شرایطی که کل ماجرا از بالا مدیریت می‌شود، ولی در نهایت باید خانواده‌ها پاسخگو باشند، کار زیادی از دست خانواده‌ها بر نمی‌آید. این بخشی از وظیفه دولتمردان است، اما حالا در یک شرایطی که به این گونه پیش آمده، خانواده‌ها موظف هستند فرزندان خود را آموزش دهند.»

فیلترینگ، خسارات اجتماعی سنگینی داشته است

بررسی ترافیک اینترنت در ایران، میزان استفاده از فیلترشکن‌ها و وضعیت تبلیغات در بستر دیجیتال پرداخت؛ بخشی از این گزارش به این موضوع پرداخت که از میان کاربران ایرانی استفاده از فیلترشکن در سنین ۱۵ تا ۱۷ سال، به ۹۷ درصد رسیده‌است. همچنین میزان استفاده کاربران در مقطع ابتدایی از فیلترشکن ۶۳ درصد است. یعنی از هر ۳ کاربر ایرانی با تحصیلات ابتدایی، ۲ نفر از فیلتر شکن استفاده می‌کنند. این آمار نشان می‌دهد استفاده از این ابزار‌ها دیگر مخصوص قشر تحصیلکرده نیست. چنین آماری می‌تواند بیانگر یکی دیگر آسیب‌های فیلترینگ به وضعیت فرهنگی و اجتماعی جامعه باشد. حال آن که کودکان و نوجوانان در معرض چنین آسیبی قرار گرفته‌اند.

آدم را از هرچه منع کنید نسبت به آن حریص‌تر می‌شود

سید حسن موسوی چلک، جامعه‌شناس و رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران، در گفتگو با خبرنگار خبرآنلاین و در واکنش به استفاده ۶۷درصدی کاربران ابتدایی از فیلتر شکن‌ها گفت: «در گذشته کودکان، نوجوانان و جوانان برای استفاده از اینترنت محدودیت‌هایی داشتند که به واسطه کرونا و نوع آموزش از راه دور این محدودیت‌ها از بین رفتند. طبیعتا وقتی محدودیت‌ها از بین رفت بچه‌ها از سنین پایین وارد فضا‌های خطرآفرین شدند. فضا‌هایی که برای بچه‌ها جاذبه دارد، جدید است و تنوع دارد و در این بین به دلیل استفاده از فیلترشکن محدودیت‌ها برداشته شده‌اند و چرخش اطلاعات برای کودکان راحت‌تر شده‌است.»

او همچنین گفت: «با فیلترینگ گسترده موضوع فیلترشکن‌ها به میان آمد و مصداق مثالی که “آدم را از هرچه منع کنید حریص می‌شود” در جامعه ایرانی بروز پیدا کرد. قبلا فیلترشکن نبود و دسترسی به یک سری از سایت‌ها برای کودکان میسر نبود، اما حالا در خیلی مواقع خود والدین فیلترشکن را برای فرزندان میخرند و از طرف دیگر هیچ‌گونه کنترلی برای آن ندارند.»

فیلترینگ، کودکان و نوجوانان را تحریک کرده‌است

موسوی چلک در ادامه افزود: «چنین موضوعی طبیعتا باعث می‌شود وابستگی در کودکان افزایش پیدا کند، در سلامت روان آن‌ها تاثیر گذارد و ساعات زیادی را به واسطه جذابیت تصاویر و مطالبی که از طریق فیلترشکن به آن دسترسی پیدا می‌کنند، در اینترنت بگذرانند؛ چراکه دیگر حریمی وجود ندارد. فیلترینگ کودکان و نوجوانان را تحریک کرده‌است. به دلیل نیاز به ارتباطات به سمت فیلترشکن‌ها کشیده شده‌اند و حال می‌توانند به سایت‌هایی دسترسی داشته باشند که قبلا دسترسی نداشتند.»

این جامعه شناس با بیان اینکه در اینترنت برای این سنین اطلاعات، تصاویر و مطالب جذابی وجود دارد، گفت: «اگر افراد دانش لازم برای استفاده از فیلترشکن‌ها را نداشته باشند، این جذابیت باعث ایجاد وابستگی در بین نوجوانان و کودکان می‌شود و در نتیجه کودکان و نوجوانان مدت بیشتری را در فضای اینترنت می‌گذرانند و ارتباطات آن‌ها در خانواده و با فضای خانواده کمتر می‌شود و باعث می‌شود شب بیداری داشته باشند و سلامت روان آن‌ها تهدید شود و حتی بر بروی نگرش، سبک زندگی، کیفیت و نوع ارتباطات آن‌ها و پایبندی به ارزش‌ها و … نیز تاثیرات منفی می‌گذارد.»

او در ادامه گفت: «عموم مردم دانش استفاده از فیلترشکن‌ها را ندارند و در این بین خانواده‌ها نیز نمی‌توانند کنترلی بر روی رفتار فرزندان خود داشته باشند و طبیعتا فرزندان آسیب می‌بینند و قطعا بر کیفیت روابط آن‌ها با اعضای خانواده نیز تاثیر می‌گزارد.»

او همچنین با اشاره به اینکه در کشور‌های دیگر برای این گروه از جامعه، دسترسی به اینترنت محدودیت‌هایی دارد؛ افزود: «در مقطعی این بحث در ایران نیز وجود داشت که سیم کارت دانش آموزی داشته باشیم و فرزندان نتوانند وارد هر فضایی شوند و تحت کنترل باشند و والدین نظارت داشته باشند، اما این طرح ناموفق واقع شد.»

پلتفرم‌های خارجی کماکان در مسند محبوبیت

حسن عماری، روانشناس حوزه خانواده نیز در گفت و گویی که با خبرنگار خبرآنلاین داشت، گفت: «با توجه به شرایط، گا‌ها مجبورم از فیلترشکن برای فرزند دبستانی خودم استفاده کنم، بنابراین خودم مبتلا به این مسئله هستم. شاید این موضوع پیش بیاید که چرا از پلتفرم‌های داخلی استفاده نمی‌شود، فعلا بنظر می‌رسد جامعه ترجیح می‌دهد از این پیام رسان‌ها استفاده نکند، چراکه هنوز آنقدری که باید در مورد حفاظت از اطلاعات، اطمینان به مردم داده نشده‌است، بنابراین وقتی که اعتماد عمومی برای پلتفرم داخلی نیست، شرایط عمومی مقبولیت استفاده از پلتفرم‌هایی مثل واتساپ، تلگرام، اینستاگرام و… همچنان وجود دارد.»

فیلترینگ درست پیش نرفته‌است

این روان‌شناس در ادامه گفت: «متاسفانه بحث فیلترینگ درست پیش نرفت، ما مخالف فیلترینگ برای کودکان نبودیم، اما مسائل الان به گونه‌ای پیشرفته‌است که حتی آن‌هایی که نمی‌خواستند از رسانه‌ها و سایت‌های نامربوط با سنشان استفاده کنند، الان مجبورند از فیلترشکن استفاده کنند و طبیعت استفاده از فیلترشکن خطر‌هایی را در پی دارد، در واقع فیلترشکن‌ها با ابعاد دیگر زندگی و نیاز‌ها گره خورده‌است. ما الان نیاز به فضایی داریم که از آن استفاده کنیم و همچنین محرومیت‌هایی نیز داریم.»

هیچ‌کس مسئولیت قبول نمی‌کند

عماری در پاسخ به اینکه کودکان در معرض چه آسیب‌هایی هستند، گفت: «این که هرکسی فیلترشکن داشته باشد حتما می‌خواهد به سایت مستهجن و نامربوطی ورود پیدا کند استدلال درستی نیست. اما الان مسئله بهم ریختگی مدیریتی راجع به این موضوع است، هیچکسی مسئولیت را قبول نمیکند. حتما میدانید که در کل دنیا محدودیت برای دسترسی کودکان یا سنین پایین‌تر از حد مجاز حتی به فیلم‌های خشن وجود دارد، برای مثال زمانی که فیلم سینمایی ساخته می‌شود و عددی برای آن ذکر می‌شود که فرضا فقط ۱۴ سال به بالا ببینند یعنی که آنجا هم چنین قوانینی وجود دارد و همه کشور‌های پیشرفته دنیا در حوزه نظام تعلیم و تربیت موافق بحث محدود سازی هستند، اما اعمال محدودیت‌ها به شکل صفر و صدی کار درستی نیست.»

مردم را به دردسر انداخته‌اند

او در ادامه افزود: «به نظر می‌رسد که مسئولان مسئولیت را از گردن خود ساقط کرده‌اند و خانواده‌ها را درگیر مسائلی کرده‌اند که نباید. درواقع این تصمیم را دولتمردان گرفته‌اند و خودش نیز باید جوابگو باشد، مردم را به دردسر انداختند. من به عنوان والد برای استفاده فرزندم محدودیت و شرایطی دارم که باید درنظر گرفته شود، اما در شرایطی که کل ماجرا از بالا مدیریت می‌شود، ولی در نهایت باید خانواده‌ها پاسخگو باشند، کار زیادی از دست خانواده‌ها بر نمی‌آید. این بخشی از وظیفه دولتمردان است، اما حالا در یک شرایطی که به این گونه پیش آمده، خانواده‌ها موظف هستند فرزندان خود را آموزش دهند.»

منبع: خبرآنلاین/7 شهریور 1402

نقش مدرسه در پیشگیری از بروز خودکشی و افزایش آگاهی دانش‌آموزان

رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران در گفت‌وگو با پانا تشریح کرد؛

نقش مدرسه در پیشگیری از بروز خودکشی و افزایش آگاهی دانش‌آموزان

یکشنبه 19 شهریور 1402 - 07:18

اسحاقی دانش آموزی

تهران (پانا) - رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران با اشاره به اهمیت نقش خانواده و نظام آموزش و پرورش در پیشگیری از خودکشی گفت که مدرسه بیشترین کارکرد و نقش موثر را در پیشگیری از بروز خودکشی و افزایش آگاهی دانش‌آموزان دارد.

سید حسن موسوی چلک همزمان با روز جهانی پیشگیری از خودکشی درخصوص اهمیت پیشگیری اظهار کرد: «وقتی بر روی نامگذاری این روز در جهان به عنوان روز جهانی پیشگیری از خودکشی تامل می‌کنیم، متوجه می‌شویم که نامگذاری این روز یک پیام دارد و این است که ماهیت خودکشی، دارای ویژگی‌هایی است که قابلیت پیشگیری دارد. همچنین تامل بر فلسفه نامگذاری این روز نشان می‌دهد که مهم‌ترین هدف از نامگذاری آن، بالابردن آگاهی مردم در زمینه پیشگیری از خودکشی است که نیازمند توجه و اهتمام بیشتر و همینطور اهمیت ارزیابی سیاست‌های کلان هر کشور در حوزه پیشگیری است.»

رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران افزود: «با نگاه به برخی عوامل همچون مشاغل و وضعیت تحصیل افرادی که اقدام به خودکشی منجر به فوت کرده‌اند، متوجه می‌شویم مثلا در حوزه تحصیلات بیشترین گروهی که در ایران در سال 1400 اقدام به خودکشی کردند کسانی بودند که تحصیلات متوسطه داشتند. طبق آمار 23 درصد این افراد دیپلم، دبیرستان 11.2، ابتدایی حدود 17.5 و بی‌سواد هم 7 درصد است. بنابراین بخش عمده کسانی که اقدام به خودکشی منجر به فوت کردند، کسانی هستند که تحصیلاتشان را کامل به اتمام نرسانده بودند.»

وی تصریح کرد: «اجرای برنامه‌های پیشگیری از آسییب‌های اجتماعی از جمله خودکشی و ارتقای سلامت روانی اجتماعی در محیط‌های آموزشی از جمله مدرسه و دانشگاه به دلیل استمرار حضور ذی‌نفعان بسیار اهمیت دارد زیرا یک دانش‌آموز حداقل 12 سال با نظام مدرسه ارتباط دارد، یک معلم 30 سال و خانواده هم حداقل 12 سال با نظام مدرسه ارتباط دارند و آموزش‌ها در این دوران بسیار تاثیرگذار خواهد بود.»

موسوی چلک اضافه کرد: «اگر دانش‌آموزان در دوران تحصیل، آموزش ببینند و مهارت‌های مختلفی همچون مهارت‌های زندگی، ارتباط اجتماعی و خودمراقبتی در آنها نهادینه شود، طبیعی است که مدرسه بیشترین کارکرد و نقش موثر را در پیشگیری از بروز خودکشی و افزایش آگاهی آنها می‌تواند داشته باشند. البته این امر مستلزم این است که این موضوعات به عنوان موضوعات اساسی و جدی قلمداد شود.»

رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران با اشاره به اجرای برنامه‌های مختلف در حوزه پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی در مدارس گفت: «چند سال اخیر پروژه‌هایی مثل نماد(نظام مراقبت اجتماعی دانش آموزان)، مشارکت اجتماعی دانش‌آموزان و برنامه‌هایی که در حوزه سلامت روانی اجتماعی و در حوزه‌های آسیب‌های اجتماعی برگزار شد، گام‌هایی رو به جلو است. از طرفی با توجه به ظرفیت و قابلیتی که در مدرسه وجود دارد و امکانات مدرسه و حضور انجمن‌های اولیا و مربیان و اعتمادی که والدین و مردم به محیط مدرسه دارند و سرمایه اجتماعی بالایی که آموزش و پرورش و معلمان دارند، باید از این ظرفیت برای ارتقای سلامت روانی اجتماعی به درستی استفاده کنند.»

وی تاکید کرد: «آموزش‌ و پرورش یکی از جاهایی است که می‌تواند بر روی افزایش نشاط و نهادینه کردن آموزش مهارت‌های زندگی از جمله کنترل خشم، حل مساله تصمیم‌گیری و روابط بین فردی، خودآگاهی و غیره تاثیر مثبت داشته باشد که باید از این ظرفیت به بهترین شکل استفاده شود.»

خبرگزاری پانا،یکشنبه.19 شهریور 1402

روند نگران کننده افزایش خودکشی در کشور 

در گفت‌وگوی تفصیلی با رییس انجمن مددکاران اجتماعی ایران مطرح شد

روند نگران کننده افزایش خودکشی در کشور

‌بررسی‌ها از افزایش آمار خودکشی در کشور حکایت دارد، آمار‌ها نیز این مساله را تایید می‌کند. نگران کننده‌تر اینکه برنامه جامعی برای کنترل و کاهش این آسیب در دستور کار مسئولان قرار ندارد. به بهانه روز جهانی پیشگیری از خودکشی همه این مسائل را با دکتر حسن موسوی چلک، رییس انجمن مددکاران اجتماعی ایران و عضو هیات موسس جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی ایران در میان گذاشته‌ایم.

‌بررسی‌ها از افزایش آمار خودکشی در کشور حکایت دارد، آمار‌ها نیز این مساله را تایید می‌کند. نگران کننده‌تر اینکه برنامه جامعی برای کنترل و کاهش این آسیب در دستور کار مسئولان قرار ندارد. به بهانه روز جهانی پیشگیری از خودکشی همه این مسائل را با دکتر حسن موسوی چلک، رییس انجمن مددکاران اجتماعی ایران و عضو هیات موسس جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی ایران در میان گذاشته‌ایم.

کد خبر: ۱۴۲۲۲۹۳

آیا آمارها نیز ‌افزایش خودکشی را در کشورمان تایید می‌کنند؟

ایران در بین 180 کشور جهان با بیشترین میزان خودکشی، در جایگاه 130 قرار دارد. البته در این رتبه‌بندی شاخص خودکشی در ایران به ازای هر یکصدهزار نفر 5.2 بوده این درحالی است که اکنون‌ این شاخص ‌ به 7.4 به ازای صد هزار نفر رسیده است‌. گرچه آمارهای خودکشی (منجر به فوت) و اقدام به خودکشی (منجر نشده به فوت) به دلیل ویژگی‌های مختلف بطور دقیق ثبت نمی‌شود و معمولا آمارهای واقعی بیشتر از آمارهای ثبتی رسمی است. اما براساس همین آمارهای ثبتی رسمی هم روند خودکشی (منجر به فوت) در ایران به ازای جمعیت در حال افزایش است، به شکلی که ‌از حدود پنج به ازای یکصدهزار نفر در دو دهه گذشته به 7.4 به ازای یکصدهزار نفر در سال 1400 رسیده است.‌ این روند افزایشی خیلی نگران کننده است. براساس آمارهای پزشکی قانونی نیز درصد تغییرات خودکشی در سال 1400 نسبت به سال 1399 نیز 12.7 درصد تغییر مثبت داشته است.

خودکشی در کشورمان در بین کدام گروه سنی نگران کننده‌تر است؟

در سال 1400 در ایران بیش از 40 درصد آمار مربوط به گروه سنی بین 30 تا 49 سال‌، حدود 32 درصد ‌ 18 تا 29 سال، بیش از 20 درصد 18 تا 24 سال و کمتر از 10 درصد ‌زیر 18 سال بوده است. البته جمعیت بالای 60 سال هم 8.6 درصد در بین سهم داشته‌اند.

در کشورمان زنان بیشتر خودکشی می‌کنند یا مردان؟

حدود 28 درصد از آمار خودکشی در سال 1400 مربوط به زنان بوده است.

افراد برای اقدام به خودکشی ‌ بیشتر از چه روشی استفاده می‌کنند؟

حلق آویز کردن بیشترین روش استفاده برای خودکشی بوده است.(حدود 50 درصد). پس از این روش مسمومیت‌‌ با سم، استفاده ازسلاح گرم، سقوط از بلندی، مسمومیت‌های دارویی و سوختگی در جایگاه‌های بعدی قرار دارند.

آیا بررسی‌هایی در خصوص شغل افرادی که دست به خودکشی می‌زنند نیز شده است؟

در ایران بیشتر ‌افرادی که دست به خودکشی می‌زنند تحت عناوینی مانند آزاد، خانه‌دار، بیکار، دانش‌آموز، کارگر، کشاورز، بازنشسته، سرباز‌ و کارمند فعالیت داشته‌اند.

بین مدرک تحصیلی و اقدام به خودکشی نیز آیا رابطه‌ای وجود دارد؟

افراد با تحصیلات راهنمایی با حدود 26 درصد بیشرین سهم را در این بین داشته‌اند. بعد از این گروه افراد با مدرک تحصیلات دیپلم ‌ 23 درصد، تحصیلات ابتدایی ‌ حدود 18 درصد و دبیرستان با حدود 11 درصد قرار دارند. در این بین‌ افراد بی‌سواد کمتر از 10 درصد‌ و افراد دارای تحصیلات لیسانس و بالاتر هم کمتر از 8 درصد سهم دارند.

نقش شرایط اقتصادی و اجتماعی را در افزایش آمار خودکشی چگونه می‌بینید؟

نمی‌توان خودکشی را یک جزیره مستقل در نظر گرفت. لذا تحلیل وضعیت خودکشی بدون در نظر گرفتن شرایط اقتصادی، اجتماعی، ‌سلامت روانی، سیاسی و غیره نمی‌تواند تحلیل درستی باشد. برای نمونه براساس آمارهای رسمی اعلامی توسط مسئولان وزارت بهداشت طی سال‌های قبل بیش از 25 درصد مردم حداقل یک اختلال روانی را دارند، شاخص سرمایه اجتماعی وضعیت خوبی در ایران ندارد، تعداد پرونده‌های قضایی و جرایم روند افزایشی دارند، آمار جمعیت فقیر در حال افزایش است، نظام رفاه و تامین اجتماعی کارآمد وجود ندارد، آموزش‌‌ مهارت‌های زندگی نهادینه نشده است، امید اجتماعی روند خوبی ندارد، جمعیت محلات کم برخوردار به بیش از 20 میلیون نفر رسیده است‌، بحران‌های طبیعی وغیرطبیعی که مردم در این سال‌ها بیشتر از قبل تجربه کرده‌اند در کنار بحران‌های اقتصادی، بهداشتی از جمله کرونا، تحریم‌های ناعادلانه اقتصادی و ضعف در کارآمدی مدیریت‌ها این حوزه و سیاست گذاری‌ها در بیش از چهار دهه اخیر شرایط نامناسبی ایجاد کرده است‌. طبیعتا در چنین شرایطی افزایش خودکشی و اقدام به خودکشی قابل تصور بوده و‌ اتفاق هم افتاده است.

به نقش بحران‌هایی مانند کرونا اشاره کردید، چنین بحران‌هایی چقدر در این بین تاثیر گذار هستند؟

‌بحران‌هایی مانند بلایای طبیعی ‌ یا بحران‌های غیر طبیعی مانند کرونا یا اعتراضات اجتماعی که به دلایل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و .... صورت می‌گیرد، می‌تواند در افزایش خودکشی‌ها تاثیر گذار باشند. هر چقدر این بحران‌ها گسترده‌تر، عمیق‌تر و شمولیت بیشتری ‌ داشته باشند و مدیریت‌ها در این حوزه‌ها ناکارآمد باشند و چشم انداز روشنی هم وجود نداشته باشد، طبیعتا باید منتظر پیامدهای این شرایط باشیم که خودکشی هم از جمله این ‌ پیامد‌هاست‌.

برای کاهش آمار خودکشی چه تغییراتی در سیاست‌های کلان باید اتفاق بیفتد؟

‌بدون شک اقداماتی مانند ارتقای شاخص‌های اقتصادی، رفاهی، سرمایه اجتماعی، سلامت روانی و اجتماعی، افزایش نشاط اجتماعی، افزایش تعلق و همبستگی در جامعه و نحوه تعامل با جامعه جهانی و اتخاذ سیاست‌های مناسب تامین اجتماعی و توجه و حمایت از افراد دارای نیازهای خاص، اطمینان آفرینی در بحران‌های مختلف و استفاده از تمام ظرفیت‌های علمی، آموزشی و اجرایی ‌ بدون سیاستگذاری‌های موثر و کارآمد امکان پذیر نخواهد بود.

شرایط نامناسب ‌رفاه و تامین اجتماعی در این بین چقدر تاثیر گذار است؟

‌تامل روی از آمارهای ارایه شده ‌در خصوص شاخص‌هایی مانند تحصیلات‌، وضعیت اشتغال، ‌بازآفرینی شهری (سکونتگاه‌های غیر رسمی) وموضوعاتی از قبیل افزایش جمعیت فقیر و بالا رفتن خط فقر، مشکلات سالمندان و بازنشستگان ‌خود گویای وضعیت نابسامان رفاه وتامین اجتماعی در کشور است. در کنار این موارد بررسی وضعیت شاخص‌های سلامت اجتماعی در حوزه‌های مختلف از قبیل‌ آسیب‌های اجتماعی، عدالت اجتماعی‌ و... هم نشان می‌دهد که شرایط خوبی نداریم و بدون شک در این شرایط باید منتظر ظهور و بروز رفتارهای از قبیل خودکشی در جامعه باشیم.

با توجه به این شرایط ارزیابی شما از آینده چیست؟

‌صادقانه بگویم چشم انداز روشنی برای بهبود شرایط نمی‌بینم. آمار‌ها نیز همین مساله را نشان می‌دهند‌. سیاست گذاری‌ها و یا به عبارت بهتر غفلت از سیاستگذاری‌های موثر در حوزه‌های مختلف، فقدان کارآمدی سازمان‌ها، افزایش مشکلات مردم ‌ و... چنین نگرانی‌هایی را بیشتر می‌کند.

عملکرد رسانه‌ها را در این حوزه چگونه ارزیابی می‌کنید؟

واقعیت این است که در حوزه خودکشی با فقدان سیاست رسانه‌ای جامع ‌مواجه هستیم. البته عموما در هر بحرانی با فقدان سیاست‌های رسانه‌ای روبه‌رو هستیم و همین موضوع می‌تواند موجب افزایش بحران‌ شود. نمی‌توان گفت که رسانه‌ها به طور کلی نباید به موضوع خودکشی بپردازند، اما نوع پرداختن رسانه‌ها به موضوع خودکشی بسیار ‌اهمیت دارد. ‌ برخی مواقع مشاهده می‌شود که رسانه‌ها تمام جزئیات یک خودکشی را منتشر می‌کنند (بویژه در مورد هنرمندان، سیاستمداران، سلبریتی‌ها و ورزشکاران‌)‌ اما طبیعتا این موضوع پیامدهایی را ‌به همراه دارد، لذا درخصوص رسانه‌ای کردن خودکشی بیش از آن که به سمت نشر روش‌ها و برجسته کردن فجایع واقعه حرکت کنیم، باید با رویکرد ایجابی و پیشگیری به صورت مستقیم و غیرمستقیم به موضوع خودکشی بپردازیم. معتقدم که اگر خودکشی رخ می‌دهد رسانه‌ها باید بجای تشریح واقعه، موضوع را تحلیل کنند، زیرا خودکشی جزو آسیب‌های اجتماعی محسوب می‌شود که جنبه یادگیری اجتماعی بالایی دارد. فراموش نکنیم که رسانه‌ها نقش بسزایی در موضوع خودکشی دارند، زیرا رسانه ظرفیتی برای آگاه‌سازی است. محتوایی که رسانه‌ها تولید می‌کنند در پیشگیری و ارتقای سلامت روانی اجتماعی تاثیرگذار است.

کدام نهاد و دستگاه‌ها در پیشگیری از خودکشی نقش پررنگ‌تری دارند؟

با توجه به ماهیت فرابخشی موضوع خودکشی ‌دستگاه های مختلفی در این زمینه مسئولیت دارند. اما در این بین ‌اورژانس اجتماعی‌، تخصصی‌ترین نهاد مرتبط با مداخله بموقع‌ در این حوزه است که از سال 1378 فعالیت خود را آغاز کرده است و سامانه تلفنی‌ 123‌ به ‌مسائلی از این دست ‌اختصاص داده شده است. مرکز مداخله در بحران، پایگاه خدمات اجتماعی، خط تلفن و خدمات سیار اورژانس اجتماعی ازجمله مهم‌ترین حوزه‌های عملکرد سازمان بهزیستی در ارتباط با خودکشی است. به همین دلیل باید امکان بهره‌مندی از این خدمات به‌صورت فراگیر فراهم شود‌.

آمار اقدام به خودکشی در دنیا چه شرایطی دارد؟

داده‌های آماری «سازمان بهداشت جهانی نشان می‌دهد سالانه حدود 800هزار نفر در جهان بر اثر اقدام به خودکشی جان خود را از دست می‌دهند و همچنین سالانه 16میلیون نفر به قول معروف «فکر خودکشی» به سرشان می‌زند. با این حال، برآوردهای جانبی بیانگر آن است که تعداد موارد اقدام به خودکشی که به مرگ فرد منتهی نمی‌شود، 20 برابر بالاتر از آمار موارد منتهی به مرگ است. این ترتیب، هر سال تقریبا 0.01 درصد از مردم جهان بر اثر خودکشی جان‌شان را از دست می‌دهند، اما حدود 0.2 درصد از مردم جهان مقدمات خودکشی را برای خود فراهم می‌کنند. بررسی‌ها نشان می‌دهد بالاترین میزان خودکشی در لسوتو و کمترین مقدار مربوط به آنتیگوا و باربودا است.

فلسفه و اهمیت نامگذاری روز جهانی پیشگیری از خودکشی چیست؟‌

روز جهانی پیشگیری از خودکشی همه ساله در دهم سپتامبر مصادف با نوزدهم شهریور ماه در سراسر جهان برگزار می‌شود. این مناسبت برای افزایش آگاهی عمومی در جهان نسبت به خودکشی و پیشگیری از آن در نظر گرفته شده‌است. مجمع جهانی پیشگیری از خودکشی با همکاری سازمان بهداشت جهانی و فدراسیون جهانی سلامت روان این روز را میزبانی می‌کند. مراسم جهانی این مناسبت (روز جهانی پیشگیری از خودکشی) اولین بار در سال 2003 برگزار شد. بعد از آن هر سال در کشورهای مختلف در این روز تلاش‌های علمی برای افزایش آگاهی مردم برگزار می شود. با مطالعه اسناد مرتبط جهانی متوجه می‌شویم که هدف اصلی از نام‌گذاری این روز افزایش آگاهی عمومی مردم در مورد خودکشی و بیماری‌های ذهنی مرتبط با آن، پیشگیری از خودکشی در جهان، پرداختن رسانه‌ها به خودکشی، شناسایی نشانه‌های خودکشی و معرفی راه‌حل‌های پیشگیری از آن است تا بتوان میزان خودکشی را تا حد زیادی پایین آورد. به‌طورکلی روز جهانی پیشگیری از خودکشی برای اولین بار بر مبنای دو هدف مهم «نظم دهی جهانی، منطقه‌ای و ملی و انجام دادن کارهای مختلف در زمینه‌های گوناگون برای بالا بردن آگاهی درباره رفتارهای منجر به خودکشی و نحوه جلوگیری مؤثر از این رفتار و ‌تقویت توانایی‌هایی کشورها برای توسعه و ارزیابی سیاست‌های ملی و طرح‌های پیشگیری از خودکشی» برگزار می‌شود.

منبع: جام جم آنلاین/ یکشنبه 19 شهریور 1402

بازماندگان تحصیل، بازمانده از نگاه مسوولان

یادداشت: بازماندگان تحصیل، بازمانده از نگاه مسوولان

سید حسن موسوی چلک

رییس انجمن مددکاران اجتماعی ایران

یکی از اصول مترقی در قانون اساسی ما اصل 30 قانون اساسی مبنی بر آموزش رایگان است و گرچه متاسفانه با طبقه بندی مدارس غیرانتفاعی و غیره این اصل خدشه دار شده ولی زمانی که آن را تدوین می کردند به اهمیت آموزش رسمی به صورت رایگان پی برده و نوشته بودند. اما براساس شواهد عده ای از افراد را داریم که بازمانده از تحصیل میشوند یا به واسطه ترک تحصیل یا به واســطه اینکه برای کار و غیره مجبور میشوند تحصیل را کنار بگذارند. در قانون حمایت از اطفال و نوجوانان مصوب ســال 99 و آیین نامه اجرایی ماده 6 همین قانون در سال 1400 که در هیات دولت مصوب شــد، برای موضوع بازماندگان از تحصیــل به صراحت تکالیفی مشخص شــد. به اســتناد قانون، چون عده ای از افراد که بازمانده از تحصیل میشوند واقعا به دلیل ناتوانی در تامین هزینه ها اعم از فقر و نیازمندی، شرایط اقتصاد نامناســب خانواده، الزام به کار بچه ها برای تامین معاش خانواده است به همین دلیل در این قانــون حمایت از اطفال و نوجوانان مصوب ســال 99 ، آموزش و پرورش با همکاری ثبت احوال موظف شدند سه ماه قبل از آغاز سال تحصیلی این افراد را شناسایی کنند و در صورتی که نیازمند حمایت اجتماعی باشند تا به مدرسه برگردند، آنها را به ســازمان بهزیستی یا نهادهای حمایتی معرفی کنند تا این سازمانها هم بتوانند با حمایت اجتماعی مانع از بازماندگی تحصیل یا ترک تحصیل این افراد شوند چون به استناد همین قانون، بازماندگی از تحصیل و ترک تحصیل از مصادیق وضعیت مخاطره آمیز تعریف شــده که مصداق افراد- منظور کودکان مشــمول حمایت از این قانون- میشود. منتها متاسفانه مشکلی که در این بخش داریم با اینکه قانون به زیبایی نوشته شده اما نه آموزش و پرورش و نه ثبت احوال به دنبال اجرای این قانون که سه ماه قبل از شروع سال تحصیلی بتوانند این بچه ها را شناسایی و به سازمان بهزیستی یا نهادهای حمایتی معرفی کنند، نرفتند. یعنــی عدم اجرای این قانون خودش میتواند عاملی برای تشدید بازماندگی باشد. دوم اینکه عدم اجرای این قانون باعث میشود ظرفیت های قانونی که میتواند مانع از بازماندگی از تحصیل در این گروه از کودکان شود، متاسفانه نادیده گرفته میشود درحالی که کسی هم مطالبه گر اجرای این قانون که به نظر میرســد این بند از قانون مترقی است، نیست و شــاید هم خیلی از مسئولین ســازمانهای مرتبط ندانند که چنین تکلیفی را در قانــون دارند. وقتی بازماندگی از تحصیل شــدت پیدا میکند و فراوانی زیاد میشــود باید نگران شرایط بچه ها باشــیم. در این زمینه آمارها متفاوت است و برخی میگویند کسر جمعیت زیر شش سال از زیر 18 سال از جمعیت دانش آموزی حدود دو، سه میلیون نفر است که در سن تحصیل و زیر 18 سال هستند و آمارهایشان مشخص است و آمارها را به ازای جمعیت متفاوت اعلام میکنند. ولی آنچه مشخص است اینکه بازماندگی ازتحصیل به ویژه بعد از کرونا، یک دغدغه جدی تر شــده و هرچه هم شرایط اقتصادی بدتر میشود یکی از گروه هایی ها که به شدت آسیب می بینند و مجبور میشوند یا مجبورشان میکنند برای تامین معاش خانواده مدرسه را رها کنند تا دارای کسب درآمد شوند گروه کودکان هستند. در این شرایط ســخت، کودکان از حقوقشان به عنوان شهروندان بی بهره میشوند تا بتوانند ناکارآمدیها و عقب ماندگی های خانواده های خودشــان و ناتوانی های نظام کلان رفاه و تامیــن اجتماعی را با محرومیت از تحصیل و کارکردن در محیط های مختلف جبران کنند. موضوعی نگران کننده که طبیعتا میتواند تبعاتی را در حوزه های اجتماعی و آسیب ها و سلامت و حقوق شهروندی و نادیده گرفتن آن برای بچه ها داشته باشند ضمن اینکه سلامت روان، سالمت اجتماعی و حتی سلامت جسمشان هم ممکن است تحت تاثیر این شرایط قرار بگیرد.

منبع: روزنامه آرمان ملی، شماره 1641.شنبه 18 شهریور 1402/

در ۹۰ سالگی تولد پدر سالار مهربانم: خار مردی، جان ببای قروون

در ۹۰ سالگی تولد پدر سالار مهربانم: خار مردی، جان ببای قروون

در نود سالگی پدر تصمیم گرفتم برای پدرم که مدتی است در بستر بیماری است تولدی بگیرم تا به این بهانه همه کنار هم باشیم. با اعضاء خانواده ام مشورت کردم و همه استقبال کردند. پدر در جریان این تولد نبود ولی وقتی کیک تولد به همراه شمع ۹۰ سالگی را دید اشک از چشمانش جاری شده بود( اولین جشن تولدش بود) ولی از این که به یادش بودیم و اکثر فرزندان و نوه ها و عروس ها، دامادها و... دور و برش بودیم خیلی خوشحال بود.از خداوند بزرگ برای سلامتی پدر مهربانم و همه پدران و بیماران کمک می طلبم. پدرم در حالی که به : پدر سالار" در خانواده معروف است ولی قلبی بسیار مهربان دارد و میهمان نواز است و همیشه در خانه اش به روی مردم باز. حال که در بستر بیماری است و به کنک دستگاه دیالیز دارد زندگی می کند و برای ساده ترین کارش نیاز مبرم به کمک دیگران دارد، برایش خیلی دشوار است ولی باز هم اقتدار و صلابت خود را دارد و از این بابت خیلی خوشحالم. همیشه دعا می کرد که خدایا عاقبت من را ختم به خیر بگرداند و من را در زندگی به گویش مازندرانی " دس ایش" (Das Aish) با این مضمون که من را به نقطه ای در زندگی مرسان که برای انجام کارهایم نیازمند دیگران باشم. من که به دلیل زندگی در تهران، زیاد نمی توانم کمکی کنم، ولی بقیه اعضاء خانواده ام که در روستا و شهر زندگی می کنند، تمام تلاش خود را انجام می دهند تا بهترین مراقبت را از ایشان داشته باشند که همینجا از همه شان صمیمانه سپاسگزاری می کنم که جز سپاسگزاری کاری از دستم بر نمی آید ولی از صمیم قلب همه شان را دوست دارم و آرزوی سلامتی و بهترین ها را برای شان دارم. مراقب خانواده های مان باشیم. بیاییم در این شرایط سخت زندگی، هوای پدران و مادران را بیشتر داشته باشیم و سپاسگزار مهرشان باشیم. من هم با دوست دیرینم زنده یاد فرهود جلالی کندلوسی همراه می شوم و می گویم" خار مردی، جان ببای قروون" فدای مردم خوب که پدرجان من است، می شوم"." دیم بسوت، دس عصای قروون" یعنی فدای صورت سوخته و عصای دستت بشوم". بیاییم همه مان " قروون جان ببای" خود بشویم و عصای دست شان باشیم.
دعای پدر و مادر بدرقه زندگی تان.
ارادتمند. موسوی چلک . مددکار اجتماعی
۹ شهریور ۱۴۰۲

مجرم گردانی، تنبیهی ناکارآمد

«جام‌جم» در گفت‌و‌گو با کارشناسان تاثیر گرداندن متهمان در شهر را بررسی کرد

مجرم گردانی، تنبیهی ناکارآمد

چند روز پیش مردم منطقه باروت‌کوبی در دولت‌آباد شهرستان ری، شاهد گرداندن دو متهم شرور در منطقه خود بودند. مجرمان سرشناسی‌که به گفته پلیس، بارها سابقه شرارت و ناامنی داشتند. مجرم‌گردانی در سطح شهر، اولین بار نیست که انجام می‌شود و در سال‌های گذشته نیز اراذل و اوباش به شکل‌های متنوع در شهرهای مختلف‌، گردانده شده‌اند. این‌که اجرای چنین اقدامی چه آثاری در جامعه و حتی روی خود مجرمان دارد، موضوع بحثی بود که با دکتر علی نجفی‌توانا، جرم‌شناس و دکتر حسن موسوی‌چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران مطرح کردیم.

کد خبر: ۱۴۲۱۳۸۲

نویسنده لیلا حسین‌زاده - گروه حوادث

مجرم گردانی، تنبیهی ناکارآمد

راه بازگشت به جامعه را نبندیم

نجفی‌توانا بحث خود با این جمله که از قدیم‌الایام تاکنون از تنبیه به عنوان یکی از ابزار بازپروی، سازگاری و پیشگیری از تکرار جرم برای مرتکب و ارعاب و تنبه بزهکاران بالقوه استفاده می‌شد، آغاز کرد وگفت: «اما دانش جدید در حوزه بازپروری، تربیت، جرم‌شناسی و آموزه‌های جامعه‌شناسی و روانشناسی ثابت کرده که جرم یک رفتار انتخابی نیست و افراد زمانی مرتکب جرم می‌شوند که تحت‌تاثیر فشارهای درونی یا بیرونی باشند. در مطالعاتی‌ که به صورت میدانی و در طول ۴۰ سال تدریس در مراکز علمی کشور داشتم، همواره از قضات، پزشکان، وکلا، حقوقدانان و سایر اقشار این سؤال را می‌پرسیدم که آیا در زندگی خود مرتکب جرم نشده‌اید؟ کمتر فردی را دیدم که صادقانه پاسخ منفی دهد و همه یک یا چند فقره جرم در کارنامه خصوصی خود داشتند. در سال‌های اخیر، نیروی انتظامی با هدف برقراری نظم و تادیب متهم، اقدام به گرداندن متهمان جرایم خشن، یعنی ‌کسانی که با استفاده از اسلحه یا قلدری نظم عمومی را به‌هم زده و جان، مال و ناموس مردم را دچار مخاطره می‌کنند، کرده است که در مواردی شاهد آویزان‌کردن آفتابه از گردن آنها بوده‌ایم. این در حالی است که به‌کرات اعلام کرده‌ایم با این اقدام نه‌تنها از تکرار جرم جلوگیری نمی‌شود، بلکه باتوجه به شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حاکم برکشور، آمار بزهکاران افزایش داشته و این سرقت‌ها علاوه‌بر جان و مال و ناموس مردم، متوجه اموال دولت و حاکمیت نیز هست. اگر با تنبیه از تکرار جرم جلوگیری می‌شد که تا به حال این امر محقق شده بود.»
او با تاکید بر این‌که نباید آبروی افراد را به مخاطره انداخت، ادامه داد: «با گرداندن متهم و از بین بردن تتمه حیثیت اجتماعی‌اش، امکان بازگشت او به جامعه به حداقل می‌رسد. انسان اگر از آبروی خود نترسد، از مجازات چندان واهمه‌ای ندارد؛ مگر افرادی که از دیگری سلب حیات‌ کرده یا با فروش موادمخدر سوداگر مرگ بوده‌اند. این همه حکم سنگین اجرا شد اما آیا توانستیم مانع از وقوع مجدد این‌گونه جرایم شویم! قطعا توفیق نداشتیم و روز به روز به تعداد بزهکاران افزوده شده است. معتقدیم اگر قرار است مجرم را متنبه کرده یا واکنش کیفری نسبت به او نشان دهیم، باید اقدامات مناسب را با شناسایی‌ گذشته، حال و شرایط مجرم انجام دهیم نه اقداماتی که خود جرم‌آفرین است. نکته دیگر این‌که با مجرم‌گردانی در میادین و خیابان‌ها نه‌تنها امکان بازپروری و پیشگیری از جرم به حداقل می‌رسد، بلکه اعضای خانواده و آبروی آنها نیز مورد مجازات و تاراج عمومی قرار می‌گیرد.»
این جرم‌شناس در ادامه توضیح داد: «طبق اصل قانونی بودن جرم، مجازات باید توسط دادگاه انجام شود و بر همین اساس، نه دادستان و نه پلیس یک شهر و حتی کشور، حق ندارد خودسرانه و بدون حکم قطعی دادگاه کسی را مجازات کند. گرداندن مجرم در فضای شهر مجازات مضاعفی است که طبق حکم قضایی باید انجام شود. به عنوان استاد حقوق و کسی ‌که نیم‌قرن اقدام علمی انجام داده است، می‌گویم در قانون مجازات اسلامی مجازاتی تحت عنوان گرداندن برای افرادی که نظم عمومی را خدشه‌دار می‌کنند، نداریم. من از آقای دادستان یا رئیس‌پلیس محترم تقاضا می‌کنم حتما نسبت به این مطالب توجه داشته باشند، در غیر این صورت هم از لحاظ قانونی دارای مسئولیت انتظامی و قضایی هستند و هم در آخرت باید پاسخگو باشند. نکته قابل‌توجه دیگر، بحث اجرای علنی مجازات در حقوق اسلامی است. حتی در ارتباط با جرایمی مانند لواط، زنا و سرقت‌های مستوجب حد که مجازات‌های علنی دارد، شارع مقدس شرایطی برای اجرای علنی مجازات پیش‌بینی‌کرده که بسیار دشوار است. بر اساس روایتی، شخصی مرتکب زنا شده و قرار بود در ملأعام سنگسار شود. هدف از تنبیه و تادیب، جامعه‌پروری است و بر همین اساس، حتی در قانون مجازات سال ۱۳۹۲ و حتی محاکم، اجرای حکم سنگسار، قطع دست و حتی شلاق کمتر اعمال می‌شود.»
نجفی‌توانا سپس دستگاه قضا را مخاطب صحبت‌هایش قرار داد وگفت: « با توجه به شناختی‌که از قواعد دین مبین اسلام دارید و این‌که اجرای این نوع اقدامات هیچ فایده‌ای برای جلوگیری از ارتکاب جرم ندارد، اجازه ندهید بیش از این نظام قضایی زیر سؤال برده شود. باتوجه به داده‌ها و آمارهای موجود به دولت و مجلس تفهیم کنید که وقت خود را صرف گسترش معیشت مردم، گشایش مسیر ازدواج و تامین مسکن کرده و شرایط مناسبی فراهم کنند که بیش از این شاهد بحران بزهکاری در کشور نباشیم.»

لزوم رفع عوامل زمینه‌ساز جرم

دکتر حسن موسوی‌چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی نیز معتقد است شاید در گذشته تجربه گرداندن افراد در شهر، یکی از واقعیت‌هایی بود که برتری داشت اما به تاکید او اجرای چنین مجازات‌هایی، علاوه‌بر داشتن آثار منفی، هرگز نقش بازدارندگی یا پیشگیرانه موثری نخواهد داشت: «شاید قصد پلیس با این نوع مجازات‌ها، مخابره پیام اقتدار و سرعت عمل در شناسایی مجرمان باشد اما واقعیت این است که مردم با اجرای چنین احکامی درس عبرت نمی‌گیرند. اگر اعدام موثر بود و اثر پیشگیرانه داشت، امروز شاهد افزایش مجرمان نبودیم. قطعا هم پلیس و هم قاضی آگاه هستند که این نوع مجازات اثر عبرت‌‌آموزی ندارد. تجربه حدود سه دهه فعالیت بنده در حوزه اجتماعی نشان می‌دهد که این نوع مجازات‌ها هرگز آثار پیشگیرانه برای جلوگیری از ارتکاب مجدد جرم به طور محسوس ندارد و نخواهد داشت. تقریبا تجربه‌های قبلی سال‌های اخیر هم اگر تاثیر مثبت داشت، با وضعیت فعلی روبه‌رو نبودیم.»او تاکید کرد: «تا زمانی‌که زمینه‌های ارتکاب جرایم از بین نرود، نباید منتظر کاهش جرم بود. آیا آمار پرونده‌های قضایی جرایم خشن در این چهار دهه کاهش پیدا کرده است؟ طبعا افزایش یافته، زیرا تناسبی بین عوامل زمینه‌ساز جرم و اقداماتی‌که برای پیشگیری از جرایم انجام می‌شود، وجود ندارد. وقتی تناسبی وجود نداشته باشد و برنامه‌های اجراشده نیز مبتنی بر واقعیت نباشد، طبعا نمی‌توان کاری از پیش برد و طبعا باید مسیر را تغییر داد تا نتیجه مثبت حاصل شود.»

منبع: روزنامه جام جم/ شماره 6574/ روز پنجشنبه مورخ 9 شهریور 1402

لطفا سازمان نهضت سوادآموزی را تعطیل کنید

لطفا سازمان نهضت سوادآموزی را تعطیل کنید

سید حسن موسوی چلک*

لطفا  سازمان نهضت سوادآموزی را تعطیل کنید

در یکی از خبرگزاری خبری به نقل از وزیر سابق آموزش و پرورش( یوسف نوری) منتشر شد که به عدد ۹ میلیون بی سواد مطلق اشاره کرده بود.

این خبر را بهانه میکنم تا به موضوع نهضت سوادآموزی بپردازم. تاملی بر سابقه این موضوع نشان می دهد که در ایران از سال ۱۳۱۵ تاکنون سازمان های مختلفی با عنوان های متفاوت ولی با هدف مشترک سوادآموزی بزرگسالان در این فعالیت داشته و دارند.

سازمان تعلیمات اکابر از بین سال های ۱۳۲۰–۱۳۱۵، سازمان آموزش سالمندان بین سال های ۱۳۳۵، سازمان آموزش بزرگسالان بین سال های۱۳۴۳–۱۳۳۵، کمیته ملی پیکار جهانی با بی‌سوادی بین سال های ۱۳۵۵–۱۳۴۳، سازمان جهاد ملی سوادآموزی بین سال های۱۳۵۷–۱۳۵۵ و نهضت سوادآموزی از سال ۱۳۵۸ تاکنون در ایران فعالیت دارد.

حال که بعد از ۴۴ سال همچنان ۹ میلیون بی سواد مطلق داریم یک پیام مشخص دارد و آن هم ناکارآمدی نهضت سواد آموزی در ایران است که می‌تواند دلایل مختلفی هم داشته باشد. معمولا این گونه نهضت‌ها باید تاریخ مصرف داشته باشند و بعد از مدت کوتاهی باید با تحقق اهداف شان تعطیل شوند.

حال اگر سازمان نهضت سوادآموزی نداشتیم این عدد چقدر می‌شد؟ من نه تنها مخالف سوادآموزی نیستم بلکه به شدت هم موافقم. اما معتقدم این سازمان با این ساز وکار بعد از ۴۴ سال بطور فراگیر موفق نبوده است که وزیر سابق که سازمان نهضت سوادآموزی هم زیر نظر همین وزارت خانه آموزش و پرورش است چنین خبری را اعلام کرده است.

حال چرا اصرار بر بودن چنین سازمانی داریم، من نمی‌دانم ولی این را می‌دانم که تعطیلی‌اش هم هیچ مشکلی ایجاد نمی‌کند. ضروری است ساز و کار دیگری با استفاده از سایر ظرفیت‌ها از قبیل دانشجویان، و. ... اتخاذ شود. چند سال قبل پیشنهادی را برای استفاده از ظرفیت دانشجویان به کمیسیون اجتماعی دولت و حتی نهضت سوادآموزی ارایه کرده بودم، مکاتبه هم داشتم، تقاضای جلسه هم کرده بودم، در رسانه‌ها هم پیشنهادم را به عنوان انجمن مددکاران اجتماعی ارایه کرده بودم چرا که آموزش و سوادآموزی یکی از مهمترین استراتژی‌ها در مددکاری اجتماعی است.

*رییس انجمن مددکاران اجتماعی ایران

منبع: خبرآنلاین/8 شهریور 1402

پای حرف‌های رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران درباره آسیب‌های اجتماعی دولت‌ها «جامعه» را نمی‌شناسند

پای حرف‌های رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران درباره آسیب‌های اجتماعی

دولت‌ها «جامعه» را نمی‌شناسند

۲۵ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۰۹

کد خبر: 1239021

حسن موسوی چلک مددکار اجتماعی و رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران در حاشیه نمایش فیلم مستند «آوانتاژ» ساخته محمد کارت در کافه لید تهران می‌گوید مولفه‌های اقتصادی اگرچه ممکن است در بروز ناآرامی‌های سال گذشته نقش داشته باشد اما خاستگاه این اعتراضات قطعا اجتماعی است. فیلم مستند آوانتاژ ساخته محمد کارت در ادامه سلسله فیلم‌های کافه لید تهران به نمایش درآمد. در حاشیه این مراسم حسن موسوی چلک رئیس انجمن مددکاری ایران به واکاوی آسیب‌های اجتماعی در ایران با محوریت کارتن‌خوابی پرداخت. جایی که او باور داشت نقطه آغاز این آسیب اجتماعی که حالا مشهودتر شده خانواده ایرانی است.

دولت‌ها «جامعه» را نمی‌شناسند

  • تغییر خانواده ایرانی؛ فقط 2 درصد کارتن‌خواب‌ها بازمی‌گردند!

رئیس انجمن مددکاری ایران می‌گوید «آنچه در فیلم آوانتاژ از رویه کارتن‌خوابی تصویر شده اگرچه مشابهت‌هایی با این آسیب اجتماعی دارد اما واقعیت بیرونی کارتن‌خوابی خشن‌تر و تلخ‌تر از تصاویر ثبت شده در این مستند است. او می‌گوید اساسا تجمع این تعداد کارتن‌خواب معتاد در کنار هم تنش‌های بسیاری را به همراه دارد و مستند به نمایش درآمده سعی کرده تلخی و شیرینی این پدیده را به صورت همراه ببیند در حالی که حقیقت این پدیده تلخ‌تر از آن چیزی است که در فیلم وجود دارد. او معتقد است دلیل اولیه کشیده شدن افراد به کارتن‌خوابی خود افراد هستند اما در ادامه خانواده‌ها و طردشدگی این افراد از کانون‌های خانواده اهمیت مهمی در تداوم آن دارد. همچنین باید گفت اگرچه در رسانه‌ها سعی داریم بازگشت افراد کارتن‌خواب به جامعه را تا 20 درصد موفق بدانیم اما مهم است که بدانیم تنها 2 درصد این افراد به جامعه باز می‌گردند. مهم‌ترین دلایل مشهودشدن پدیده کارتن‌خوابی در چند سال گذشته را باید در تغییر ماهوی خانواده در جامعه جستجو کنیم. چرا که دیگر در روزگار کنونی خانواده کارکرد پیشین خود را از دست داده است و دیگر تصمیم‌گیر و تعیین کننده نیست. اگر در گذشته خانواده‌ها و مدارس برای افراد موثر و تصمیم‌گیر بودند حالا این اتفاق در جمع دوستان می‌افتد و همین موضوع یعنی مدیریتی بر این شرایط وجود ندارد.

فهم درستی از آسیب‌ها

از نقش مهم و موثر کرونا در پیشرانی آسیب‌های اجتماعی در ایران نمی‌توان گذشت اما اینکه همه قصور افزایش آسیب‌ها را به فراگیری کرونا نسبت دهیم به نوعی فریب دادن خودمان است. اساسا دولت‌ها در ایران باوری به مسائل اجتماعی ندارند و این موضوع محدود به دولت کنونی نیست. مهمترین مصداق این گزاره اینکه هیچکدام از آنها اعتقادی به نظام رصد و دیدبانی در آسیب‌ها ندارند و تلخ‌تر اینکه اصلا فهم درستی از آسیب‌های اجتماعی هم وجود ندارد و همچنان گمان می‌کنند با دستور و جمع‌آوری و عملیات پلیسی می‌توانند این موضوع را حل کنند. وقتی رئیس‌جمهور وعده داد ظرف دو هفته فقر مطلق را در ایران ریشه‌کن می‌کند به نوعی آب سردی بود روی کارشناسان حوزه اجتماعی! به این معنا که این حجم از ناآشنایی با مفاهیم مهم اجتماعی در زبان شخص اول اجرایی کشور نشان از ناآگاهی او از مسائل اجتماعی دارد و این موضوع پیامدهای بسیاری دارد.

آسیب‌ها را زیر فرش نکنیم!

نقطه آغازین حل آسیب‌های اجتماعی آگاهی از این است که شرایط ما در حال حاضر چگونه است. به این معنا که باید با پژوهش‌های مستند به این نقطه برسیم که واقعیت درباره آسیب‌های اجتماعی چیست. اما متاسفانه همچنان نگاه به این پژوهشگران با اتهام سیاه‌نمایی عنوان می‌شود و کمتر مسئولی علاقه دارد آمارهای مستند را باور کند. اینکه حجم قابل توجهی از دانش‌آموزان در شرایط کنونی مشروبات الکلی مصرف می‌کنند یک واقعیت است و باید برای آن برنامه‌ریزی کرد اما اینکه مدام آن را تکذیب کنیم و بدتر از آن پژوهشگران اجتماعی را بابت چنین آمارهایی متهم به سیاه‌نمایی کنیم تنها به فریب خودمان دامن زده‌ایم. اینکه پدیده تن‌فروشی در ایران مشهودتر شده مهم است و پذیرش اولیه آن باعث می‌شود تصمیماتی برای حل آن داشته باشیم. اینکه خانواده ایرانی مهم‌ترین کارکرد خود را از دست داده باید جایی در سیاست‌های ما داشته باشد که ندارد و نتیجه‌اش می‌شود افزایش پدیده کارتن‌خوابی، افزایش طردشدگی و البته افزایش میانگین خودکشی در ایران.

اعتراضات خاستگاهی اجتماعی داشت

اگر خوب تامل کنیم می‌توانیم متوجه شویم که ناآرامی‌های سال گذشته و البته تمامی ناآرامی‌های خیابانی یک دهه گذشته هم خاستگاهی اجتماعی داشته است. اگرچه گمان بر این است که مولفه اقتصادی همچون خبر گرانی بنزین در سال 98 آغازگر این ناآرامی‌های بوده یا حتی اعتراض به گرانی و تورم در سال گذشته همراه شده است با مسائل سیاسی اما اساس و ریشه این اعتراضات خاستگاهی اجتماعی دارد. به این معنا که نادیده گرفتن چنین آسیب‌های اجتماعی در جایی بروز می‌کند و پیشران‌هایی همچون مولفه‌های اقتصادی و سیاسی هم به آن سرعت می‌بخشد.

منبع: فردا نیوز/ 25 مرداد 1402

ضرورت ایجاد اورژانس روانپزشکی و مداخله در زمینه اعتیاد به روانگردان‌ها  کسی زیر بار شیشه نمی‌رود

ضرورت ایجاد اورژانس روانپزشکی و مداخله در زمینه اعتیاد به روانگردان‌ها

کسی زیر بار شیشه نمی‌رود

سمیه افشین‌فر
خبرنگار

«یک پسر دارند و یک دختر. دخترشان هر از چند گاهی به آنها سر می‌زند. موضوع، پسرشان است که مشکل دارد. معتاد شد و حالا وضعیت روانی سالمی ندارد. هر شب دعوا راه می‌اندازد. داد و بیداد هر شب آنها کلافه مان کرده. اول با دعوا و فحاشی شروع می‌شود و بعد صدای شکستن وسایل خانه می‌آید. پیرزن و پیرمرد، کاری از دستشان برنمی آید. از روبه‌رو شدن با همسایه‌ها پرهیز می‌کنند و اگر اتفاقی با ما روبه‌رو شوند فقط عذرخواهی می‌کنند. سر و صداها آزاردهنده است ولی ما بیشتر نگران خودشان هستیم. آخرین باری که دخترشان به دیدن آنها آمد دعوای شدیدی شد، انگار پسر دچار توهم شده بود و می‌خواست به خواهرش آسیب بزند.»
اینها روایت همسایه سامان، پسر 40 ساله‌ای است که درگیر اعتیاد با مواد روانگردان شده. تا قبل از اینکه به اعتیاد دچار شود برای خودش کار و زندگی مستقلی داشت اما اعتیاد باعث شد همسرش ترکش کند و شغلش را هم از دست بدهد. سامان به خانه پدر و مادرش برگشت، اعتیادش شدت گرفت و اوهام و افکار به سراغش آمدند. حالا زندگی دارد کم کم از مدار اصلی‌اش خارج می‌شود. زندگی با سامان برای پیرزن و پیرمرد عذابی دردناک شده است.
سارا خواهر سامان به «ایران» می‌گوید: «من فقط نگران پدر و مادرم هستم، سامان کودک نیست که بتوانیم به راحتی او را به مراکز ترک اعتیاد ببریم. از طرفی چند بار با اورژانس تماس گرفته‌ایم تا بیایند و او را ببرند اما اورژانس به ما گفته «ما وظیفه‌ای نداریم و کاری از دستمان بر نمی‌آید.» چند بار با کلانتری تماس گرفتیم اما آنها هم او را نمی‌برند و حاضر به مداخله نیستند. به ما گفتند به اورژانس بهزیستی زنگ بزنید. با آنها هم تماس گرفتم و گفتند «در زمینه اعتیاد کاری از آنها ساخته نیست.» با توجه به آمار مصرف کنندگان مواد مخدر صنعتی که اثرات زیانبار روانی ایجاد می‌کند و می‌تواند باعث افزایش آمار جرم در سطح جامعه شود، سؤال این است که خانواده‌های اسیر در دام اعتیاد با مواد مخدر صنعتی چه اقدام‌های پیشگیرانه‌ای می‌توانند انجام دهند تا از آسیب‌های فرد معتادی که از سلامت روان کافی برخوردار نیست در امان بمانند؟

اورژانس موظف به مداخله است
موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران، به خبرنگار «ایران» می‌گوید: «بر اساس قوانین جاری کشور در حوزه‌های مختلف ازجمله سلامت و فوریت‌های درمان، تکالیفی بر عهده سازمان‌ها و دستگاه‌های مرتبط گذاشته شده است، همین طور در حوزه مواد مخدر بخصوص در مواقعی که امنیت فرد و خانواده مورد تهدید قرار می‌گیرد، تکالیف دستگاه‌های متولی مشخص شده است. بنابراین زمانی که فرد درگیر اعتیاد است و نیاز دارد تا خدمات درمانی را سریع دریافت کند و چون اگر این خدمات را دریافت نکند منجر به فوت او می‌شود، فوریت‌های پزشکی یا همان اورژانس پزشکی 115 به واسطه تکالیف قانونی که دارد باید وارد عمل شود. در واقع هر کسی که نیاز به خدمات «فوری» پزشکی داشته باشد با هر بیماری، مسئولیت آن با اورژانس پزشکی است، حالا چه بیمار فردی با بیماری خاص باشد یا بیمار اعصاب و روان یا فرد درگیر اعتیاد.»
موسوی چلک در پاسخ به این سؤال که خیلی از اوقات فرد معتاد نیاز به مراقبت پزشکی ندارد اما اثرات موادی که مصرف کرده می‌تواند جان افراد دیگر را به خطر بیندازد؛ در این مواقع چه باید کرد؟ می‌گوید: «اگر فرد نیاز به خدمات درمانی نداشته باشد، خانواده باید فرد را به مراکز درمان اعتیاد ارجاع دهند. مراکز درمانی اعتیاد هم در سطح کلان یا تحت مدیریت وزارت بهداشت هستند یا تحت مدیریت بهزیستی. این دو سازمان مسئولیت ارائه خدمات درمان اعتیاد را با انواع خدمات درمانی دارند و خانواده می‌تواند به تناسب شرایط فرد راهنمایی لازم را بگیرد. اگر هم به هر دلیلی اعضای خانواده به اطلاعات کافی دسترسی ندارند می‌توانند با 09628 خط ملی اعتیاد تماس بگیرند و اطلاعات لازم را دریافت کنند. در خط ملی اعتیاد مشاوران خبر‌ه‌ای هستند که بهترین اطلاعات را در اختیار خانواده‌ها قرار می‌دهند.» وی با اشاره به اینکه اورژانس پزشکی ظرفیت و توان ارائه خدمات به فوریت‌های سلامت روان را ندارد، می‌گوید: «اورژانس فوریت‌های پزشکی ظرفیت گسترش خدمات را ندارد، البته شاید نیازی هم نباشد. وقتی می‌گوییم فوریت پزشکی اسم آن معلوم است یعنی موارد فوریتی که برای کنترل در محل به فوریت پزشکی نیاز دارند. نباید انتظار داشته باشیم هر کسی که بیمار می‌شود حتی اگر خانواده توان بردن او را به مراکز ندارند، اورژانس 115 او را ببرد!»
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی معتقد است «اورژانس اجتماعی در حوزه اعتیاد و بیمارانی که دچار آسیب‌های روان شده‌اند نمی‌تواند خدماتی ارائه کند چون کارشناسان این اورژانس تنها در حوزه خشونت خانگی، کودک آزاری و اقدام به خودکشی آموزش دیده‌اند و تخصصی در حوزه اعتیاد ندارند. اعتیاد، حوزه‌ای کاملاً تخصصی است و در مواقع اضطراری بهتر است خانواده و اطرافیان، فرد را به مراکز منتقل کنند. کارشناسان خط ملی اعتیاد که توسط سازمان بهزیستی و ستاد مواد مخدر ریاست جمهوری ایجاد شده است، می‌توانند هر راهنمایی را متناسب با شرایط ارائه دهند.»

معتاد متوهم را نمی‌توانیم به مراکز هدایت کنیم
دکتر فرهاد اقطار، معاون پیشگیری و درمان اعتیاد مرکز توسعه پیشگیری سازمان بهزیستی کشور با اشاره به اینکه در موارد اعتیاد به مخدرهای جدید مثل شیشه نیاز به بستری کردن افراد وجود ندارد، به «ایران» می‌گوید: «زمانی که فردی هروئین یا تریاک مصرف می‌کند نیاز به بستری شدن وجود دارد، چون دچار بدن درد می‌شود. ولی در مخدرهای جدید مثل آمفتامین یا شیشه نیاز به بستری کردن نیست. شیشه فقط توهم ایجاد می‌کند. کسی که توهم دارد را کجا می‌توانیم بستری کنیم؟ بنابراین باید با اورژانس «پزشکی» به او خدمات «روانپزشکی» ارائه کنیم. نمی‌توانیم این فرد را به مراکز ترک اعتیاد ببریم چون اختلال این فرد توهم است و اختلالی نیست که با متادون درمان شود. نمی‌توانیم برای او کاری انجام دهیم چون ممکن است به فرد دیگری آسیب بزند.»اقطار با اشاره به «ماتریکس درمان» که مصوب وزارت بهداشت است، می‌گوید: «در ماتریکس درمان هم، برای معتادان به مواد مخدر جدید متادون تجویز نشده است و صریحاً آمده که این افراد باید خدمات روانپزشکی، روانشناسی و روان درمانی دریافت کنند و وضعیت آنها باید مورد پیگیری قرار گیرد. چرا که جنس اختلال این مواد جسمی نیست و روانی است و برای درمان آن باید تکنیک‌های روانشناسی از سوی وزارت بهداشت طراحی و اجرا شود. بنابراین در این موارد اورژانس پزشکی باید وارد شود، البته قدم اول در درمان اعتیاد همراهی و تمایل خود فرد است. اما فردی که دچار توهم می‌شود و در خانه است را نمی‌توانیم به مراکزمان هدایت کنیم، پس این افراد باید در ماتریکس درمانی قرار گیرند و خدمات روانپزشکی دریافت کنند. چون ممکن است مشکل آنها باعث آسیب به دیگران شود. این افراد ابتدا باید به روانپزشک مراجعه و دارودرمانی را برای آنها شروع کنند تا بتوانند رفتارشان را کنترل کنند و به دیگران آسیبی نرسانند. تنها اورژانس پزشکی مجوز مداخلات دارویی دارد.»
وی در پاسخ به این سؤال که اگر اورژانس اجتماعی بتواند در این حوزه‌ها هم به ارائه خدمات بپردازد، آیا تصور نمی‌کنید از حجم مشکلات در این حوزه کاسته شود؟ می‌گوید: «اورژانس اجتماعی چنین امکان و مجوزی ندارد و فقط برای کمک به مواردی مثل کودک آزاری و خشونت می‌تواند وارد عمل شود. از سالی که در زیر مجموعه وزارت رفاه قرار گرفتیم اجازه دخالت در امور درمانی نداریم. بهزیستی نمی‌تواند در این حوزه وارد شود. وقتی از درمان اعتیاد حرف می‌زنیم یعنی فرد باید در روند درمان قرار گیرد. این درمان می‌تواند با دارو یا ارائه خدمات روانپزشکی باشد.»
معاون پیشگیری و درمان اعتیاد مرکز توسعه پیشگیری سازمان بهزیستی کشور با انتقاد از اینکه آخرین آمار شیوع شناسی مصرف مواد مخدر به سال 97 برمی‌گردد در حالی که باید هر سه سال آماری از شیوع مصرف مواد مخدر در کشور داشته باشیم تا بتوانیم سیاستگذاری‌ها را بر مبنای آن تنظیم کنیم، می‌گوید: «آماری که در آن شیوع شناسی داریم به سال 97 تعلق دارد و از آن سال آمار شیوع شناسی انجام نشده است. ما باید حجم خدمات را بر اساس شیوع شناسی انجام دهیم و نیازمند این هستیم که شیوع شناسی انجام و وظایف دستگاه‌های متولی بازتعریف شود. تقریباً باید هر سه سال یک بار برآوردی از شیوع مواد مخدر در جامعه انجام و نتایج، به دستگاه‌ها اعلام شود چون باید حجم خدمات را بر اساس آن شیوع تعیین کنند.»با وجود اینکه به نظر می‌رسد یکی از اصلی‌ترین متولیان در این زمینه وزارت بهداشت باشد اما متأسفانه هیچ کدام از متولیان این وزارتخانه حاضر به گفت‌و‌گو درباره «ماتریکس درمان اعتیاد» و اقدامات این وزارتخانه در حوزه اعتیاد نشدند.

بــــرش

درمانگران دستورالعمل درمانی را به‌درستی اجرا کنند

سازمان بهزیستی از سال ۱۳۸۸ با همکاری مسئولان دفتر اعتیاد بهزیستی و ستاد مبارزه با موادمخدر، خط ملی وابستگی به مواد را برای پاسخگویی به سؤالات افراد در زمینه پیشگیری از اعتیاد و منابع و مراکز مرتبط برای درمان و سایر حمایت‌های روانی و اجتماعی، راه‌اندازی کرد. پشت این خط با شماره تلفن ۰۹۶۲۸، حدود ۲۰ مشاور، هر روز از ساعت ۸ صبح تا ۹ شب آماده پاسخگویی و ارائه مشاوره به افرادی هستند که درباره اعتیاد، داروها و نحوه استفاده از آن و نشانی مراکز درمانی ترک اعتیاد که دارای مجوز از سازمان بهزیستی کشور و وزارت بهداشت هستند، اطلاعات تخصصی می‌خواهند.
دکتر اقطار، معاون پیشگیری و درمان اعتیاد مرکز توسعه پیشگیری سازمان بهزیستی کشور با اشاره به اینکه سالانه بین 450 تا 470 هزار نفر تماس با خط ملی اعتیاد گرفته می‌شود، می‌گوید: «خانم‌های بین 18 تا 45 ساله، بیشترین تماس گیرندگان با خط ملی اعتیاد هستند، اما این آمار به این معنا نیست که میزان مصرف مواد در بین زنان بالاتر است، بلکه بیشتر آنها اطلاعاتی را برای کمک به همسر، فرزند و پدر خود جمع‌آوری می‌کنند و برای همین با این خط تماس می‌گیرند.»
اقطار با بیان اینکه ترکیب مواد صنعتی با متادون اصولی نیست، می‌گوید: «از جنس سؤال‌هایی که تماس گیرندگان می‌پرسند، متوجه شده‌ایم اکثر سؤال‌ها درباره ترکیبی از مواد صنعتی و متادون است که متأسفانه در حال گسترش است. فرد معتاد به درمانگر مراجعه کرده است و درمانگر به جای اینکه او را در ماتریکس درمان قرار دهد بلافاصله متادون را شروع کرده است. این مشکل از شیوه‌های درمانی ماست. باید اول دستورالعمل‌های درمانی را به درستی اجرا کنیم. کسی که مواد مخدر صنعتی استفاده می‌کند، نباید متادون هم مصرف کند. او باید اول در ماتریکس قرار گیرد و مشکلاتش برطرف شود. ترکیب مصرف مواد روند درمان را سخت‌تر می‌کند. مثل بعضی از پزشکان که تا می‌گویید سرماخورده‌ام کلی دارو می‌دهند! خیلی از کسانی که در زمینه درمان اعتیاد هم کار می‌کنند برای هر کسی بلافاصله متادون تجویز می‌کنند! در درمان اعتیاد، هر فردی درمان خاص خودش را دارد. نمی‌توان بدون در نظر گرفتن اینکه فرد چه ماده‌ای و چه مدت مصرف کرده است، از متادون استفاده کرد. فرد باید از خدمات روانشناسی بهره ببرد،‌ وگرنه در آینده با حجمی از افرادی روبه‌رو خواهیم شد که دو تا سه ماده مخدر را مصرف می‌کنند و این خطرناک است.

بــــرش

متادون درمان هر اعتیادی نیست

دکتر شاهین شادنیا رئیس بخش سم شناسی بیمارستان لقمان به «ایران» می‌گوید: «بیشتر کسانی که مواد مخدر مصرف می‌کنند در واقع مصرف کننده ترکیبات مختلف هستند و معمولاً فقط به یک ماده مخدر بسنده نمی‌کنند. انگار از علایق آنان، تجربه کردن ترکیبات مختلف است. الگوی چند ماده‌ای در مصرف‌های این افراد زیاد دیده می‌شود و این به شخصیت و روحیات این افراد برمی‌گردد که ترکیبات مختلف را مصرف می‌کنند تا سرخوشی موقت را تجربه کنند. همین تجربه موقت، آنان را به استفاده و ترکیب بیشتر تشویق می‌کند.
مقدار بیشتری از دارو را مصرف می‌کنند تا جایی که علائم مسمومیت با متادون برایشان ایجاد می‌شود. متادون یا هر ماده دارویی دیگری وقتی زیاد مصرف شود، خطر مسمومیت دارد. حتی بیماری داشتیم که به خاطر مصرف زیاد استامینوفن مسموم شده بود. در هر ماده دارویی با مصرف بیش از حد، امکان مسمومیت بالاست.»
این متخصص سم شناسی با بیان اینکه مسمومیت در قدم اول بر تنفس بیمار اثر می‌گذارد، می‌گوید: «عمق و تعداد تنفس فرد کاهش پیدا می‌کند و حتی در خطر ایست تنفسی قرار می‌گیرد، به علت اختلال در تبادل اکسیژن و نرسیدن اکسیژن به مغز، بیمار دچار آسیب‌های مغزی می‌شود.»
شادنیا تأکید می‌کند: «متادون تأثیری در درمان ترکیبات جدید مثل شیشه ندارد. متادون باید فقط برای افراد معتاد تزریقی که عمل‌های پرخطر ناشی از اعتیاد (مثل تزریق) دارند استفاده شود. فقط در این افراد مصرف متادون توصیه می‌شود تا به جای اینکه از هروئین یا ترکیبات تزریقی دیگر استفاده کنند، از متادون استفاده کنند. استفاده از متادون را برای درمان وابستگی به تریاک و شیشه توصیه نمی‌کنیم و این کار اشتباه است.

منبع: روزنامه ایران/ شماره 8267/ دو شنبه 6 شهرویر 1402

«توانمندان، در پستوی ادارات»

«توانمندان، در پستوی ادارات»

سید حسن موسوی چلک

رییس انجمن مددکاران اجتماعی ایران

در هفته ایی قرار داریم داریم که به عنوان هفته دولت نامگذاری شده اســت. از جمله گروه هایی که در این مناسبت بیشتر باید مورد توجه قرار گیرند، کارمندان دولت هستند. ضمن تبریک این مناسبت به همه کارمندان که گاهی اوقات بدون هیچ تقصیری، مقصر قلمداد می شوند این مناسبت را بهانه می کنم تا به این موضوع بپــردازم که چرا دولت ها (فارغ از گرایشهای سیاسی) در ادوار مختلف توان استفاده از تمام ظرفیت های نیروی انسانی خود را ندارند. تاملی بر تغییراتی که بعد از هر دولت در ادارات صورت می گیرد و کامال مشهود است کنار گذاشتن کارمندان توانمند است. این روزها یکی از دغدغه ها و نگرانی هایی که توسط مدیران، کارشناسان و نمایندگان و... مطرح می شــود موضــوع کم توجهی به شایسته گزینی هاست. این درحالی است که در هر اداره یا سازمان یا وزارتخانه های که می رویم شــاهد کنار گذاشتن و در پســتو قرار دادن نیروهای توانمند در مجموعه هســتیم که این خود نوعی »بی توجهی به ظرفیت های دولت از منابع انسانی خودش« محســوب می شــود. البته این وضعیت خاص این دولت نیســت. در ادوار مختلف دولت ها، شاهد این نوع رفتارها با سرمایه های خود بودیم، هســتیم و طبق تجربه های قبلی باز هم خواهیم بــود. گاهی اوقات افــرادی که حتی تصور مســئولیت در کوچکترین واحد اداری در دورترین نقطه جغراقیایی ایران را هم نداشــتند، امروزه در جایگاه بالایی از نظر سلسله مراتب اداری قرار می گیرند که حتی موجب تعجب همکاران دیگر هم می شــوند. ضمن اینکه با دیدن چنین وضعیتی انگیزه افراد و کارمندان جدید را هم از بین میبرد. برای کارمندان کارآمد، توانمند، قوی و دلسوز هم دلســردی ایجاد می کنند. و حتی بدتر از آن با تصمیماتی که توسط این افرادگرفته می شود، شالوده یک سازمان به هم می خورد و ذینفعان آن هم به شدت مورد آسیب قرار میگیرند. طبیعتا در چنین شرایطی ضمن هدر رفت منابع مادی، شاهد هدر رفت و کاهش سرمایه اجتماعی هم خواهیم بود چرا که اعتماد کم می شود و به دنبال آن مشارکت هم کمتر می شود. این در حالی اســت که نیروی انسانی مهمترین منبع برای توســعه در هر کشــوری محســوب می شود. بی پناهی کارمندان در نظام اداری ایران کامال مشهود است چون پشتوانه ای برای حمایت از خود ندارند. گرچه معتقدم که این نوشته و نوشــته ها و گفته هایی از این دست را هم کسی نخواهد خواند و توجه نخواهند کرد، ولی نوشتم تا بار دیگر هم نوشته باشم.

منبع: روزنامه آرمان ملی/ شماره 1631 / شنبه 4 شهریور 1402

 
  BLOGFA.COM